چه میشود اگر هالیوود از سیام ماه ژوئن دیگر فیلمی را به نمایش درنیاورد و به تماشاگران و رأیدهندگان اسکار بگوید از همان شش ماه اول سال بهترین فیلمهایشان را انتخاب کنند؟ سال گذشته تا اینجای کار فیلمهای فوقالعادهای چون مد مکس: جاده خشم، پشت و رو، عشق و گذشت و اکسماکینا/ گرهگشا را داشتیم، اما امسال دستمان خالیتر است. به هر حال بهترینهای سال تا اینجا به انتخاب پیتر تراورس منتقد برجستهی "رولینگ استون" از این قرارند.
درود بر سزار (درود، قیصر)/ Hial, caesar
جوئل و ایتن کوئن نگاهی به هالیوود دههی ۱۹۵۰ میاندازند و نشان میدهند که چرا عشق ناخالصشان به سینما، نیروی محرک هر چیزی است که خلق میکنند. در این نمایش خندهدار، جرج کلونی، جاش برولین، چنینگ تاتم و بازیگر جوان جذابی با نام آلدن ارنرایش (هان سولوی جوان در فیلم جدیدی از مجموعهی جنگ ستارگان) که یک کابوی خواننده است، بازی کردهاند. البته من به خاطر مقدار لذتی که از این فیلم تأثیرگذار و بامزه بردهام از سوی برخی همکاران متهم به طرفداری بیبروبرگرد از کوئنها هستم.
کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی / Captain America: Civil War
بهترین فیلم پاپکورنی نیمهی اول سال، یکی از معدود دنبالههای ۲۰۱۶ است که از آن استقبال شده است. برادران روسو، جو و آنتونی، واقعاً میدانند چهطور ما را در خصومت میان کاپیتان آمریکا (کریس اِوِنس) و آیرنمن (رابرت داونی جونیور) به دام بیندازند و پای دیگر انتقامجویان مارول (در این مأموریت فقط جای هالک و تور خالی است) را به میان بکشند و هر کدام را در یک طرف قرار دهند. درسی که هالیوود (که همواره به فکر دوشیدن مجموعه فیلمهای موفق است) میتواند بگیرد این است: اگر کارتان را درست انجام دهید و فیلم خوبی بسازید، تماشاگران استقبال میکنند.
دِدپول/ Deadpool
این اثر ناهمگون با درجهی نمایشی "R" در بین فیلمهای مارول، در واقع هرچه بیشتر دیده شود، بیشتر به چشم میآید. اگر اعضای آکادمی بازیچه و تابع جریانهای غالب نبودند، راین رینولدز احتمالاً میتوانست به خاطر این هنرنمایی در فصل جوایز تحسین شود. او در نقش ددپول، که آزمایش پزشکی روی او طبق برنامه پیش نمیرود، ثابت میکند که یک ابرقهرمان رذل، اگر اهل وراجی باشد میتواند بهمراتب بامزهتر باشد. به لطف رینولدز و تیم میلر کارگردان، فیلمی که میتوانست بنجل و بیارزش باشد به فیلمی کاملاً مفرح و دیدنی بدل شده است.
غش/ The Fits
فیلمهای مستقل آمریکایی زیادی در سالهای اخیر تحسین شدهاند و این فیلم بیتردید یکی از شاخصهای امسال است. رویِلتی هایتاور دختر یازدهسالهای است که نمیتوانید از او چشم بردارید. او در نقش تونی، دختربچهای اهل اوهایو، بازی کرده است که در حال یادگیری بوکس است. او روزی گروهی از دختران را در سالن کناری میبیند که در حال تمرین رقص هستند؛ و همین موضوع زندگی، مسیر و دریافت او از جنسیتش را تحت تأثیر قرار میدهد. تعجبی ندارد که این دختران از شدت تمرین غش میکنند. اولین فیلم آنا رز هولمر هم ممکن است چنین تأثیری روی شما داشته باشد.
دیپالما/ De Palma
برایان دیپالمای کارگردان دوست دارد در مقابل شما قرار گیرد و رخ به رخ شود. منتقدان کوتهفکر و متظاهر همیشه از خشونت و ناهنجاریهای به نمایش درآمده در فیلمهای او شکایت کردهاند، از کری و آماده برای کشتن گرفته تا صورت زخمی. اگر شما هم به همین دلایل طرفدار دیپالما نیستید، پای صحبتهای او درباره کارنامهاش بنشینید که با کلیپهای مناسبی همراهی میشوند تا شاید مشتری شوید. نوا بامباک و جیک پالترو در مقام کارگردانان این مستند، فقط اجازه دادهاند دیپالما حرفهایش را بزند. تنها شکایت من از این مستند ۱۰۸ دقیقهای این است که بیش از حد کوتاه است؛ لطفاً دنبالهی آن را هم بسازید.
زوتوپیا/ Zootopia
بهترین فیلم انیمیشن سال (بله، یافتن دوری را هم دیدهام) شرارت و تهدید را به گونهای با هم میآمیزد که فراتر از ذهن تماشاگران کوچک آن است. در این قلمروی حیوانی، یک خرگوش فمینیست که پلیس تازهکاری است با یک روباه حیلهگر که شیاد است، گروهی را تشکیل میدهد. آنها در شهری که شکارچیانش دوباره وحشی شدهاند و دست به شکار میزنند، از عهدهی همهی سیاستبازیها و تعصبها برمیآیند؛ نه مثل دانلد ترامپ که احتمالاً صورت مسأله را پاک میکند یا دستکم دیواری میکشد. زوتوپیا با ایدهها و تصاویر تروتازه، سرشار از زندگی است و دلیلی برای این ندارد که چرا سرگرمی نمیتواند محرک هم باشد؛ همان طور که من هم بر این باورم.
کتاب جنگل/ The Jungle Book
جان فاورو کارگردان، اصلاً به این موضوع اهمیتی نداده که داستان سال ۱۸۹۴ رودیارد کیپلینگ - درباره پسری که در جنگل زندگی میکند - تا امروز بارها به فیلم برگردانده شده است. او در واقع به این موضوع اندیشیده است که شگفتیهای فنی امروز، از جمله فناوری سهبعدی، میتوانند باعث خلق فیلمی شوند که پیش از این کسی نمونهاش را ندیده است. نیل سِتی به عنوان پسرک داستان، تنها انسان در میان حیوانهای سخنگوی رایانهای است؛ در واقع کارگردان و گروه جلوههای ویژهاش با تمرکز در ساختمانی در لسآنجلس دست به معجزههای بصری زدهاند.
عشق و دوستی/ Love & Friendship
برداشت سرکشانهی ویت استیلمن از رمانی که جین آستین در سال ۱۷۹۴ نوشت به اندازهی همهی کمدی رمانتیکهای این دوره و زمانه، امروزی و مشکلآفرین است. کیت بکینسِیل فوقالعاده در نقش اصلی و کلویی سِویگنی در نقش شریک آمریکاییاش، درست مثل زنان خانهدار واقعی کشور آستین توطئهچینی میکنند. اگر جوایز اسکار امروز پخش میشد، رأی من بکینسیل بود به عنوان بهترین بازیگر زن.
هر کسی مقداری میخواهد/ Everybody wants Some
ریچارد لینکلیتر بهگونهای اندیشیده ما را به دههی ۱۹۸۰ و همراهی با ورزشکاران جوان بیسبال در آغاز سال نویی در دانشگاه کوچک تگزاس میبرد. همهاش همین است. اما لینکلیتر که استاد مینیمالیست فیلمهایی از گیج و سرگشته گرفته تا پسر بودن است، مثل همیشه کار مهم و متفاوتی کرده است تا آزادی در آن دوران مزهی دیگری پیدا کند؛ جایی که آینده هنوز در پیش است و خوشیهای جوانانه، بخش مهمی از سفر به آینده را تشکیل میدهند؛ و حاشیهی صوتی هم که جای خود دارد!
خیابان سینگ/ Sinq Street
نمیشود توضیح داد چرا این داستان ساده بالأخره از جهتی شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد؛ داستانی درباره نوجوانانی شیفتهی موسیقی که در دوبلین دههی ۱۹۸۰ گروهی را تشکیل میدهند، در دورانی که گروههایی چون دورن دورن، د کیور و اشپانداو باله پیرامونشان وجود دارند و صدایشان به گوش میرسد. شاید به این خاطر باشد که نویسنده و کارگردان ایرلندی، جان کارنی (که فیلمهای Once و دوباره شروع کن را در کارنامه دارد) خودش همهی این داستان را زندگی کرده است؛ یا شاید به این دلیل است که کارنی لطیفترین لحظهها را بدون ذرهای غلو و گزافهگویی هالیوودی ثبت کرده است.
ساحره/ The Witch
فیلم ترسناکی که بدون اتکا به تمهیدهای دمدستی شما را واقعاً به وحشت خواهد انداخت. غیرممکن است؟ پس فقط یک بار این معجزهی کوچک رابرت اگرز را تماشا کنید که اولین تجربهی کارگردانیاش را پشت سر گذاشته است. لوکیشن، یک خانهی رعیتی در نیوانگلند ۱۶۳۰ است؛ زمانی که سرکوبی پیورتین باعث احضار اهریمن واقعی و خیالی میشود. آیا دختر زیبای داستان، ساحره است چون برادر کوچکش را گم کرده؟ آن بزی که بچهها "فیلیپ سیاه" صدایش میکنند مشکلی دارد؟ اگرز بهتدریج فیلمی را سروشکل میدهد که میخواهد خشونت ذهن را بسنجد و به تصویر درآورد.
منبع: ماهنامه فیلم
شکست، تحقیر، جواب رد شنیدن و مورد تمسخر واقع شدن همه ی ما را آزار می دهد و گاهی ترس از این ها باعث می شود که وارد میدان رقابت نشویم. با این حال افراد برجسته ی زیادی بوده اند که تمامی این موارد را تجربه کردند اما باز هم از هدف خود عقب نشینی نکردند.
شما هم فکر می کنید که با پیروزی نهایی فاصله ی زیادی دارید؟ یا حتی ممکن است فکر کنید که هیچ وقت به هدف خود نخواهید رسید؟ اما این توصیه ی همیشگی را به خاطر داشته باشید که اغلب اوقات شکست ها یک گام شما را به موفقیت نزدیک تر می کنند. اگر از آن دسته افرادی باشید که فکر می کنند زندگی ناعادلانه است، کاملا حق با شما است. بعضی افراد در رسیدن به موفقیت خیلی خوش شانس هستند و خیلی زود به نتیجه می رسند حال آنکه عده ای دیگر باید زحمت خیلی زیادی بکشند. اگر خود را جزو دسته ی دوم می دانید، صبوری و ثبات قدم کلیدهای موفقیت دستیابی به اهداف تان است.
در ادامه لیستی از افراد معروف ارایه خواهیم داد که پس از شکست هایی که متحمل شدند، میدان را خالی نکردند. دیدگاه "هرگز تسلیم نشو" به آن ها کمک کرد که به یکی از موفق ترین ها در عرصه ی کاری خود تبدیل شوند.
چرچیل قبل از این که برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شود دوبار به عنوان نخست وزیر انگلستان انتخاب شد. اما مسیر رسیدن او به موفقیت هایش چندان هم هموار نبود. در دوران کودکی، چرچیل در کلاس ششم مردود شد. حتی در سیاست هم طعم شکست را بارها تجربه کرد و هر دفعه که می خواست وارد نقشی در دنیای سیاست شود با شکست مواجه می شد. با این حال او هرگز دلسرد نشد و باز هم به تلاش خود ادامه داد تا این که توانست در ۶۲ سالگی نخست وزیر انگلستان شود.
والت دیزنی، به عنوان مرد پشت صحنه ی میکی موس و دیزنی ورلد در جهان شناخته شده است. به دلایلی نامعلوم، اولین شرکت انیمیشن دیزنی دچار ورشکستگی شد. ضمن این که وقتی در دفتر روزنامه مشغول به کار شد، توسط سردبیر به دلیل "نداشتن خلاقیت" اخراج شد. او برای این که سرمایه ی مربوط به ساخت دیزنی لند را پیدا کند ۳۰۲ بار جواب رد شنید!
خیلی ها جری ساینفیلد را می شناسند اما شاید چیز زیادی از گذشته ی او ندانند. بار اولی که ساینفیلد جوان روی صحنه رفت تا نمایش کمدی خود را در مقابل جمعیت اجرا کند زبانش بند آمد. از آنجا که تجربه ی اولش موفق نشد، مورد تمسخر و هو شنیدن مخاطبان قرار گرفت با این حال ساینفیلد باز هم شب بعد روی صحنه رفت و این بار توانست با خنده و تشویق حضار مواجه شود.
هر چند که مونرو خیلی زود به موفقیت دست پیدا کرد اما این طور نبود که به راحتی وارد عرصه ی هنر شود. مونرو در کودکی تحت تربیت خشنی قرار داشت و وقتی می خواست وارد بازار کار شود خیلی از طراحان مدل به او گفتند که تنها به عنوان منشی می تواند مشغول به کار شود. باز هم مونرو از رویاهای خود دست برنداشت و طولی نکشید که به یکی از هنرمندان شاخص دنیا تبدیل شد.
مدیران ساخت فیلم در اولین فیلم هریسون فورد به او گفتند که شایستگی تبدیل شدن به یک ستاره را ندارد. اما هریسون به آن ها اثبات کرد که سخت در اشتباه هستند. او توانست با نقش آفرینی هایی مثل "هان سولو" و "ایندیانا جونز" به موفقیت چشم گیری دست پیدا کند و برای چندین دهه به عنوان یک سوپراستار معرفی شود.
استفان کینگ یکی از نویسندگان معروف دنیا است که پرفروش ترین آثار را ارایه داده است. اما او هم از تجربه ی شکست مستثنی نبود. به طوری که رمان مهیج "کری" او با ۳۰ بار جواب رد مواجه شد و همین عامل باعث شد که او تسلیم شود و آن را به سطل زباله بیندازد. اما همسرش کتاب را پیدا و او را تشویق کرد که به تلاش خود ادامه دهد. در نهایت کینگ توانست ناشری را برای چاپ این کتاب متقاعد کند.
اراده و پشتکار به آلکوت کمک کرد تا رمان کلاسیک "زنان کوچک" را به دنیا معرفی کند. او تلاش های زیادی برای چاپ کتاب کرد در حالی که در همان زمان مجبور بود برای تامین مخارج خانواده اش به عنوان خدمتکار در خانه ای مشغول به کار شود.
بدون شک پریسلی یکی از مشهورترین هنرمندان تاریخ است. نام او حتی دهه ها بعد از مرگ نابهنگامش زنده ماند. سال ۱۹۵۴ بود که الویس فاصله ی زیادی تا ستاره شدن داشت و بعد از اولین اجرایش اخراج شد و به او پیشنهاد شد که به جای خوانندگی به دنبال رانندگی کامیون باشد! خیلی از چهره های شاخص دنیا طعم فقر، رد شدن و شکست را چشیده اند با این حال هیچ گاه رویای خود را کنار نگذاشتند. شاید این جمله کمی بیش از حد تکراری به نظر برسد اما واقعیتی است که تا آن را قبول نکنیم به پیروزی نمی رسیم: "بدون شکست هیچ موفقیتی وجود ندارد."
برگرفته از نوشته حمیده خادم زاده در زومیت
آشنایی با نحوه جلوگیری از هک شدن وای فای در شرایطی که اپلیکیشنها و نرمافزارهایی منتشر شده که به مودمهای وایفای بدون نیاز به رمز عبور متصل می شود، لازم و ضروری است براین اساس پلیس فتا در این زمینه آموزش هایی ارایه کرده است.
به گزارش پایگاه خبری پلیس فتا، اهل گشت و گذار در دنیای وب و کانالهای تلگرامی هستید به احتمال زیاد پستهایی با عناوین هک وایفای را مشاهده کردهاید. برخلاف تبلیغات هک تلگرام که از ریشه دروغ و به نوعی یک کلاه برداری محسوب میشوند، نفوذ و گذر از رمز عبور وایفای امکانپذیر است و تنها با یک لمس و حتی بدون نیاز به دسترسی روت میتوان به اکثر مودمهای وایفای نفوذ کرد.
استفاده از این برنامهها که هم از طریق لپ تاپ و هم از طریق موبایل امکانپذیر است در یکی دو ماه اخیر به شدت رواج یافته است به طوری که بارها از نزدیک مشاهده کردهایم که شخصی با افتخار عنوان میکند که مودم همسایه را هک کرده و در حال استفادهی رایگان از اینترنت آن شخص است.
از مسائل اخلاقی و اینکه آیا این موضوع تفاوتی هم با دزدی و سرقت از مردم دارد که بگذریم به بحث پیشگیری و بستن این راههای نفوذ خواهیم رسید. خوشبختانه راه حلهای تضمینی و صددرصدی برای مقابله با این افراد سوءاستفاده گر وجود دارد که در این مقاله قصد داریم تا شما را با دو مورد از مهمترین آنها آشنا کنیم.
آیا شخص غیرمجازی به مودم شما متصل است؟
هنگامی که سرعت اینترنت به شدت کاهش پیدا میکند، یا ترافیک اینترنت زودتر از همیشه به اتمام میرسد، معمولا کاربران انگشت اتهام را به سوی شرکت ارائهدهنده برده و آن را از موارد فنی میدانند. اما در برخی موارد نیز این اتفاقات به دلیل دسترسی غیر مجاز افراد سودجو به اینترنت شما خواهد بود. Fing Network Tools اپلیکیشنی است که امکانات بسیار متنوعی را در زمینهی آنالیز شبکه و مودم در اختیار شما قرار میدهد که یکی از این ابزارها، نمایش دستگاههای متصل به مودم شما بوده که میتوانید به کمک آن، هر ابزاری که به مودم شما متصل شده است مانند گوشی، کامیپوتر، پرینتر را مشاهده کنید.
روش اول مقابله با روشهایی که تاکنون رواج یافته اند
اپلیکیشنهایی که با عنوان هک وایفای منتشر شدهاند قادر به اتصال بدون رمز به تمام مودمها نخواهند بود بلکه مودمهایی بیشتر قربانی این روش میشوند که رمزنگاری مودم خود را روی حالتهای قدیمی قرار دادهاند. برای مثال در مودم Tp-Link شما در بخشی که برای Wireless رمز عبور تعیین میکنید با بخشی مواجه خواهید شد که نوع رمزگذاری مودم را مشخص میکند. معمولا از آنجایی که کاربران عادی اطلاعات چندانی از این موضوع ندارند نحوهی رمزگذاری را روی حالت پیشفرض قرار میدهند در حالی که اکثر این حالتها توسط اپلیکیشنها و نرمافزارهای ذکر شده قابل نفوذ خواهند بود.
امنترین روش رمزگذاری در حال حاضر WPA2-PSK است که با قرار دادن رمزگذاری مودم روی این حالت میتوانید از نفوذ نرمافزارهای رایانهای و اپلیکیشنهای موبایل جلوگیری کنید. در هنگام نوشتن این مقاله از چندین اپلیکیشن مختلف استفاده کردیم و هیچکدام موفق به اتصال بدون رمز عبور به مودمی که با الگوریتم WPA2-PSK رمزگذاری شده بود نشد.
برای انجام این امر کافیست تا با ثبتای پی 192.168.1.1 در مرورگر به تنظیمات مودم خود وارد شوید. سپس به بخش Interface Setup و سپس تب Wireless بروید. در صفحهای که بارگذاری میشود به دنبال Authentication Type بگردید. این بخش همان رمزگذاری مودم شما خواهد بود که باید روی منوی کشویی مقابل آن کلیک کنید و حالت رمزگذاری را روی WPA2-PSK قرار دهید. اگر این بخش از قبل روی WPA2-PSK تنظیم شده بود نیازی به دستکاری و تغییر مجدد آن نیست.
البته صحت این موضوع همیشگی نخواهد بود و ممکن است در آینده اپلیکیشنهای جدیدتری منتشر شوند که توانایی شکستن رمزگذاری WPA2-PSK را نیز داشته باشند. با این وجود در زمان حال میتوانید با انجام اینکار امنیت مودم خود را به بالاترین حد ممکن از لحاظ رمزگذاری برسانید. اما اگر قصد این را دارید که یک بار برای همیشه خیال خود را از هرگونه نفوذ های این چنینی راحت کنید به سراغ روش دوم بروید.
روش دوم جلوگیری از هرگونه نفوذ
روش پیش رو امنترین روش رمزگذاری مودمها محسوب میشود اما با این حال هنوز هم یک قفل و رمز محسوب میشود و همانطور که میدانید هیچ قفل یا رمزی تا ابد غیرقابل نفوذ نخواهد ماند.
در روش دوم ما از MAC Address Filter استفاده خواهیم کرد. استفاده از این ویژگی مانند آن است که یک 4دیواری بدون هیچ در و پنجرهای در اختیار داشته باشید که این موضوع خطر یا احتمال نفوذ افراد خارجی به داخل را نزدیک به صفر میکند. در این روش شما MAC Address موبایل و دستگاههایی که در خانه با آنها به مودم متصل هستید را (برای مثال لپ تاپ و گوشی افراد خانواده) برای مودم تعریف میکنید و تنظیمات آن را طوری قرار میدهید که هیچ دستگاه دیگری به مک آدرس متفاوت توانایی وصل شدن به مودم را نداشته باشد.
انجام این روش قطعیترین راه برای جلوگیری از هرگونه نفوذهای این چنینی به وایفای است و انجام آن میتواند یک بار برای همیشه خیال شما را از عدم وجود مهمانان ناخوانده در اتصال اینترنتی راحت کند. (این امر مودم را نفوذناپذیر نمیکند بلکه بنبستی برای روشهای پخش شدهای است که مورد خطاب این مطلب هستند).
آموزش رفتن به بخش مورد نظر نیز برای انجام این امر کافی است تا با ثبتای پی 192.168.1.1 در مرورگر به تنظیمات مودم خود وارد شوید. سپس به بخش Interface Setup و سپس تب Wireless بروید. در صفحهای که بارگذاری میشود مشاهده خواهید کرد که ابزار Wireless MAC Address Filter روی حالت Deactive قرار دارد. کافیست تا آن را روی Active قرار دهید و سپس در باکسهای پایینی، در هر سطح مک آدرس یکی از دستگاههای مورد تایید خود را وارد کنید.
برای آگاهی از مک آدرس لپ تاپ یا گوشیهای خود میتوانید به این شیوه عمل کنید:
آموزش دستیابی به مکآدرس: به بخش Setting گوشی مورد نظر و سپس About Device و بعد از آن Status وارد شوید. لیستی از اطلاعات مختلف قابل مشاهده خواهد بود که یکی از آنها با عنوان Wi-Fi Mac Adress نمایش داده شده است. آدرسی که در مقابل این گزینه نوشته شده همان مک آدرس دستگاه خواهد بود. کافیست تا آن را در باکس مک آدرسهای مجاز وارد کنید. نحوهی دسترسی به مک آدرس در لپ تاپها نیز (ویندوز) به این صورت است که ابتدا وارد بخش CMD شده و سپس دستور ipconfig/all را وارد کنید و در میان اطلاعات نمایش داده شده مک آدرس را پیدا کنید.
احتمالا با مطالعه بخش بالا متوجه این نکته شدید که با انجام این روش تنها گوشی و دستگاههای شخصی شما قابلیت اتصال به مودم را خواهند داشت و در صورتی که میزبان یک مهمانی باشید و افراد حاضر در خانه قصد اتصال به مودم را داشته باشند حتی با دانستن رمز عبور موفق به اتصال نخواهند شد. این موضوع به سادگی قابل رفع شدن است. کافیست تا در این مواقع به تنظیمات مودم رفته و حالت MAC Address Filter را مجددا روی Deactive قرار دهید تا در ساعاتی که مهمانان شما در منزل شما حضور دارند چنین محدودیتی برای آنها وضع نشود. سپس میتوانید بعد از پایان مهمانی دوباره این ویژگی را فعال کنید.
این امر ممکن است کمی وقتگیر به نظر برسد اما انجام آن چند ثانیه بیشتر طول نمیکشد و قطعا امنیتی که از این روش نصیب کاربر خواهد شد ارزش آن چندثانیهها را خواهد داشت.
اینجا نه برق هست نه آب و نه بهداشت و درمان؛ اینجا نه از مسئولی خبری میشود و نه حتی از آنتن موبایل و سیگنال رادیو و تلویزیون؛ اینجا نه اخبار معنایی دارد و نه سیاست؛ زندگی در اینجا سالها است به حاشیه رفته و زمان دهها سال است متوقف مانده ...
به گزارش تسنیم، تصور پا گذاشتن به نقطهای آن قدر دور افتاده که حتی کودکانش در تمام عمر، "جعبه جادویی تلویزیون" را به چشم ندیدهاند و حس فشردن کلید برق و روشن شدن فضای تاریک، برایشان باور نکردنی است، آن قدر غیر قابل باور هست که پیه 2000 کیلومتر سفر را به تن بمالی و تمام سختی و نا امنی رسیدن به این نقطه را به جان بخری؛ غیرقابل باور است مجسم کردن زندگی مردمانی که هیچ تصوری از زندگی امروز و مظاهر بَدَوی آن هم ندارند؛ از تلویزیون و تلفن و برق و اخبار و جنجالهای سیاسی و فوتبالی تا تغذیه و بهداشت و حتی سرپناهی امن؛ آنقدر غیرقابل باور که حس ماجراجویت را زنده میکند و وقتی پا به این سفر میگذاری، میتوانی حس عجیب کریستف کلمب در کشف نقطهای ناشناخته روی این کره خاکی را بعد از قرنها در وجودت حس کنی ...
از تهران به چابهار؛ از چابهار به نیک شهر؛ از نیک شهر به بنت و از بنت به "تُتان"؛ از اینجا به بعد هم دیگر نه جادهای هست و نه نقشهای؛ تا چشم کار میکند کوه است و صخره و سنگ و درختچههایی که از لابه لای صخرهها، سر بر آورده و در کنار رودخانه بزرگ و نیمه خشک "هاکان"، بیابان نشین شدهاند ...
روستای پوقومزی، آخرین روستایی است که میتوان ته ماندههای زندگی هزاره سوم را در آن دید و از اینجا به بعد باید قید تمام امکانات اولیه را زد؛ از امواج موبایل و دسترسی به تلفن تا برق و آب و حتی فرکانس رادیو و تلویزیون؛ زندگی در این نقطه از دنیا، یعنی زندگی به سبک دهها سال پیش.
با یکی از اهالی و چند راه بلد، همراه میشویم؛ مسیر، آن قدر صعب العبور است که تنها تویوتای دو کابین، از پس عبور از سنگ و چالههایش بر میآید ... تنه آهنی و زنگ زده تویوتا، به آرامیکش و قوسی به خودش میدهد و کج و معوج و با احتیاط، یکی یکی، سنگ و کلوخ و چاله و تپههای سنگی و خاکی را رد میکند؛ در میان سکوت وهم آور کوهستان، صدای قژقژ فنرهای ژاپنی و تق تقِ به هم کوبیده شدن لولههای فلزی کلاشینکفهای روسی داخل کابین، بد جوری توی دلت را خالی میکند؛ پسر جوانی که لباس بلوچی آبی به تن کرده، دستش را روی قنداق کلاشینکف روسیاش میگذارد و میگوید "اینجا امنه؛ مشکلی نیست" ولی لحن کلامش، طپش قلبت را بیشتر میکند.
راه بلد میانسال که منطقه را مثل کف دست میشناسد شروع میکند به شمردن روستاهای این منطقه؛ روستاهایی که نه برق دارند، نه آب و نه حتی پای امواج رادیو، تلویزیون و یا موبایل به آنجا رسیده؛ روستاهایی که ساکنانشان در محرومیت و فقر کامل به سر میبرند ... کج دار و مریض نام چند روستا را از میان لهجه غلیظ بلوچی راه بلدمان متوجه میشوم و یادداشت میکنم؛ روستای گورجه تک، تخت پشت، کُناردر، ریکو، زیبدوک، سرگِل، براگان، میرعبدالله، سیرکی، گزم آهو و ...؛ میگوید اینها نه برق دارند و نه آب.
زیر بار بردنمان به روستای گزم آهو، سیرکی و میرعبدالله نمیرود؛ میگوید:
- اینها را نمیشود رفت ...
- چرا؟
- نه اینکه نمیشود؛ با ماشین راه نداره.
- حتی با این؟ (به تویوتا اشاره میکنم)
- نه اصلا راه دسترسی ندارن؛ اگر میخواید باید چند ساعتی پیاده بریم.
- خب باشد میرویم.
- نه امروز نمیشود؛ به تاریکی میخوریم.
کلاشینکف روسیاش را توی دست جا به جا میکند و فرمان تویوتا را به سمت روستای کُنار در میچرخاند؛ روستایی در مجاورت رودخانه سدیچ و درست در نقطهای مقابل کوه عظیم میخان در مرز سیستان و بلوچستان و هرمزگان؛ روستایی به غایت محروم، با 50-40 خانواری که علی رغم وجود چند آلونک ویرانه سیمانی، هنوز کپرنشین ماندهاند ...
تویوتا با صدای بلندی در میان کپرها ترمز میکند؛ لاستیکهای پهن ژاپنی، چند متری روی خاکها کشیده میشود و حسابی گرد و خاک میکنند؛ گرد و خاک که فروکش میکند چهره آفتاب سوخته مردها، پوست چروکیده زنها و پاهای برهنه کودکانی که تویوتا را دوره کرده اند، شوکه مان میکند؛ مردمانی که چهرههایشان از شدت خشونت طبیعت منطقه و سوء تغذیه شدید و محرومیت، لاغر، چروکیده و زرد شده و در اثر آفتاب سوزان، کاملاً سوخته است.
نمیدانم به خاطر لباسهای غیر بلوچیمان است که ما را با مسئولین اشتباه گرفته اند یا به دلیل هیکلهای گوشتیمان؛ خلاصه دوره مان کرده اند و با زبان بلوچی محلی، از مشکلاتشان میگویند؛ هر کسی چیزی میگوید و در این میان تنها کودکانی که تا به حال غریبهای را با این شکل و شمایل ندیدهاند، مات و مبهوت نگاهمان میکنند؛ راه بلد میانسال، ما را به داخل کپر نوسازی میکشاند؛ کپر عروس و دامادی است که چند روز پیش ازدواج کرده اند؛ کپر "یکشنبه و همسرش"؛ اسم همسرش را نمیگوید؛ میگویند بلوچ عادت ندارد نام همسرش را پیش غریبهها ببرد ...
عزیز تنها جوانی است که فارسی را سلیس صحبت میکند؛ از وضعیت زندگی اهالی میپرسم و میگوید: "از دستاوردهای جمهوری اسلامی، تنها 45 هزار تومانی است که نصیب برخیها می شود و بعضی از اهالی هم از آن محرومند وگرنه از بقیه امکانات محروم ماندهایم؛ نه آب شربی داریم و نه برق و امکاناتی برای درمان؛ خداکند که شما برای ما کاری کنید که پیش امام خمینی و رهبری و شهدا شرمنده نباشید" با دست به زن چروکیدهای اشاره میکند که کودک حدوداً یک سالهای را در آغوش گرفته و میگوید: "این بچه دستش امروز سوخته؛ خودتان ببینید؛ ولی ما کاری نمیتوانیم بکنیم؛ نه دکتری هست نه دارویی"... سراغ کودک میروم؛ دستش بدجوری سوخته و پوست نازک دستش حسابی تاول زده و ور آمده؛ آنقدر شدید گریه میکند که هر از گاهی نفسش بند میآید ...
- مگه بیمه روستایی نیستید؟
- (تلخ میخندد) اینها حتی شناسنامه هم ندارن چه برسه به بیمه؛ اینها یارانه هم نمیگیرن ...
- خب تا نزدیک ترین بیمارستان چقدر فاصله داریم؟
- تا تُتان 40 کیلومتر راهه؛ اونجا هم همیشه دکتر نیست؛ اگر هم باشه ماشینی نداریم که تا اونجا بریم؛ اونجا هم فقط یه بهداریه؛ بیمارستان توی بنته که 100 کیلومتر با اینجا فاصله داره ...
پدرش، محمد یک ساله را بغل میگیرد و شیشه شیر کبره بستهای را که سرش کنده شده، در دهان محمد یک ساله میگذارد تا آرام شود؛ شروع میکند به صحبت؛ لهجهاش بلوچی است و بیشتر از آنکه لبهایش تکان بخورد، دستهایش تکان میخورد تا با ایما و اشاره منظورش را برساند؛ چشمهایش نشئه است و با همان حال نشئگی به شیشه شیر کبره بسته محمد اشاره میکند و میگوید:
- توی این 8 ماه فقط چای خورده.
متعجب نگاهش میکنم
- مادرش رو ببین؛ شیر داره که به این بچه بده؟! خشکه خشکه؛ - و با دست به مادر محمد اشاره میکند که از سوء تغذیه رنگش زرد زرد شده و لباس بلند و گشاد بلوچیاش به تنش زار میزند؛ محمد گریه میکند و با چشمهای کم رمقش، رد شیشه شیری که در دست پدرش و با ایما و اشارههایش تکان تکان میخورد را دنبال میکند و برای رساندن دهانش به شیشه شیر کبره بسته تقلا میکند- ما هم که پول نداریم براش شیر بخریم؛ مجبوریم که با چای، سیرش کنیم.
عزیز وسط حرفهایش میپرد و میگوید: این وضع همه اهالی اینجا است و با دست به پسربچه 6-5 سالهای اشاره میکند که در حال خوردن ساقه درخت است ...
از درآمد اهالی میپرسم و مادر محمد با لهجه غلیظش کلماتی را میگوید و عزیز ترجمه میکند:
- میگه تنها درآمدشون حصیر بافیه؛ توی یه ماه هرچی حصیر میبافن میفروشن و یه کیسه آرد میخرن.
راه بلد، لبهایش را به گوشم نزدیک میکند و میگوید: تمام غذای اینها نونه و خرما و شیر بز؛ اگه حیوونی هم در حال تلف شدن باشه حلالش میکنن و گوشتش رو همون روز میخورن؛ متعجب نگاهش میکنم و میگم همون روز؟ سر تکان میدهد و با لهجه غلیظ بلوچی، به زن میانسالی که کنار عزیز ایستاده چیزی میگوید. عزیز دست ما را میگیرد و به همراه زن میانسال به سمت چند تکه چوبی که توی زمین کاشته شده و دورش حصیری کشیده شده میبرد؛ زن میانسال که تقریباً هیچ کدام از کلماتش برایمان مفهوم نیست، قسمتی از حصیر را کنار میزند و دبههای آب را نشانمان میدهد و با ایما و اشاره به ما میفهماند که این محوطه، یخچال اهالی "کنار در" است و دبههای آب را برای خنک شدن اینجا میگذارند؛ یخچالی کاملاً اولیه و بدوی ...
محرومیت اهالی این روستا و زندگی بدوی آنها چنان تحت تاثیرمان قرار داده که باورش امکان پذیر نیست؛ زندگی به سبک و روش صدها سال پیش در گوشهای از ایران خودمان؛ زندگی عجیبی که رسانهها و اخبار هیچ جایی در آن ندارند و امواج رادیو و تلویزیون و موبایل و یا هر وسیله ارتباطی دیگری راه به آنجا نیافته و زندگی اهالی این خطه را در عین سختی، کاملاً ایزوله کرده است؛ آنقدر ایزوله که برخی از اهالی، حتی نام رئیس جمهور فعلی و روسای جمهور قبل را هم نمیدانند و تنها نام احمدی نژاد را به واسطه یارانهای که زندگیشان را متحول کرده، شنیدهاند ...
اما فارغ از تمام محرومیتهای زندگی اهالی این روستا، چگونگی تهیه آب آشامیدنی اهالی روستا نیز دیدنی بود؛ آنجا که زنان و دختران این روستا هر روز مجبور بودند 6-5 نوبت، نزدیک به 30 دقیقه راه را پیاده تا رسیدن به چشمهای که در نزدیک رودخانه قرار داشت طی کنند و در هر نوبت، قابلمه یا دبهای را از آب پر کرده و تا روستا به دوش بکشند.
اقامت چند ساعته در میان این روستا و در شرایط آب و هوایی و گرم این منطقه، آنقدر درد آور است که تصور قرار گرفتن به جای اهالی این روستا را غیر قابل درک میکند؛ غیرقابل درک و تحمل نه از باب محرومیتهای صرف این روستا، بلکه بابت احساسی که مثل خوره، به جان این اهالی افتاده و حس ناخوشایندی فراموش شدن را در وجودشان پررنگ و امید به بهبود شرایط را در دلهای خستهشان کمرنگ کرده است.
منبع: تسنیم
همه ما میدانیم که اینترنت یک جای بسیار شلوغ است، اما دقیقاً چقدر شلوغ است؟ شما برای خواندن این پاراگراف حداقل به چند ثانیه وقت نیاز دارید، جالب است بدانید که در یکی از این ثانیهها، ۲۰۰۰ تماس از طریق اسکایپ برقرار میشود و اعضای اینستاگرام ۷۰۰ تصویر را که از لحظات خود به ثبت رساندهاند در این شبکه اجتماعی منتشر میکنند! و این تازه شروع ماجراست.
اِریک برَنتنر در وبسایت مادربورد گزارش جالبی را در خصوص رشد سریع فضای وب و همگانی شدن آن منتشر کرده است. وی گزارش داده که هم اکنون اینترنت ۳٫۴ میلیارد کاربر دارد و این یعنی ۴۶٫۱ درصد جمعیت جهان آنلاین بوده و به اینترنت دسترسی دارند، او گفت که درصد بالایی از استفاده کنندگان اینترنت را افراد جوان بالغ تشکیل میدهند و در طول یک هفته، به طور میانگین ۲۷ ساعت آنلاین هستند.
البته وجود گوشیهای هوشمند در جیب هر یک از ما باعث شده که خیلی ساده وبگردی کنیم، توییت ارسال کنیم و کارهای دیگری را انجام دهیم، این گوشیهای هوشمند دسترسی به اینترنت را خیلی سادهتر از گذشته کردهاند و دیگر نیازی نیست که شما برای دسترسی به اینترنت حتماً لپتاپ خود را باز کرده و بر روی پاهایتان بگذارید و یا اینکه پشت میز کامپیوتر بنشینید. بسیار خب، حال که این موارد را خواندید، ذهن خود را خالی کنید، چراکه در ادامه اطلاعاتی شگفتانگیز و باورنکردنی را در خصوص اتفاقاتی که در طول مدت زمان یک ثانیه در اینترنت رخ میدهند را میخوانید!
با هر صدای تیک تاک ساعت، ترافیک اینترنت ۳۵۹۵۰ گیگابایت تغییر میکند.
حجم ۵۸۰۰ کپی از نسخه اچدی فیلم ارباب حلقهها: یاران حلقه که مدت زمان نسخه کامل آن ۲۳۵ دقیقه است، برابر میشود با تغییرات میزان ترافیک اینترنت در مدت زمان یک ثانیه!
در هر ثانیه، کاربران اینترنت از سرتاسر جهان ۵۴۹۰۷ جستجو در گوگل انجام میدهند.
۷۲۵۲ توییت ارسال میکنند.
۱۲۵۴۰۶ ویدیو را در یوتیوب مشاهده میکنند.
و ۲۵۰۱۰۱۸ ایمیل را ارسال میکنند.
و این ارقام به دلیل اضافه شدن کاربران جدید به دنیای اینترنت، دائماً در حال افزایش هستند.
Internet Live Stats، که وضعیت لحظه به لحظه دنیای اینترنت را گزارش میکند، به تازگی اعلام کرده که تعداد کل وبسایتهای آنلاین از مرز ۱ میلیارد گذشته است و هم اکنون ۱٫۷ میلیارد نفر در فیسبوک ثبتنام کردهاند.
این موسسه اطلاعات را از ۲۵۰ منبع مختلف دریافت کرده و طبق یک الگوریتم خاص که احتمال به وجود آمدن خطا در پیشبینیها را کاهش میدهد، عمل میکند.
برخی از شرکتها نیز به صورت جداگانه وضعیت سرویسهای خود را منتشر کردهاند.
نتفلیکس میگوید که کاربرانش روزانه ۱۲۵ میلیون ساعت فیلم تماشا میکنند.
بنابراین هر ثانیه که میگذرد، ۱۴۴۷ ساعت به این مجموعه اضافه میشود. یعنی در هر ثانیه، کاربران نتفلیکس ۱۴۴۷ ساعت فیلم را به صورت زنده که در سرتاسر اینترنت استریم میشود را تماشا میکنند!
یکی از عظیم الجثه ترین جاذبه های توریستی دنیا به زودی در اوهایو رونمایی خواهد شد. این کشتی غول پیکر که کشتی نوح نامگذاری شده است با سرمایه ای 102 میلیون دلاری ساخته شده و در هفته آینده به آب انداخته خواهد شد.
کن هام شخصی است که برای اولین بار ایده ساخت این کشتی را پیشنهاد کرد. در ادامه ایمیل می توانید تصاویری از مراحل ساخت و عظمت این پروژه را مشاهده کنید. در داخل این کشتی مجسمه هایی از سی جفت حیوان در سایز واقعی آنها قرار داده شده است و حتی نمونه هایی از دایناسورها را می توان در درون این کشتی مشاهده کرد.
خبر درگذشت کیارستمی در سن 76 سالگی در فرانسه بر اثر بیماری سرطان دستگاه گوارشی، خبری ناگوار بود که شامگاه دوشنبه چهاردهم تیرماه انتشار یافت. هر چند بیماری کیارستمی مقدمه ای بر این خبر بود اما بزرگی جایگاه کارگردان نامی سینمای ایران و جهان مرگ او را به رخدادی شوک آور و بسیار غمبار تبدیل کرد. "عباس کیارستمی" شاخص ترین چهره سینمای ایران در جهان و نگینی درخشان بر تارک این سینما بود. وی افزون بر سینماگری، نویسنده، نقاش و عکاسی زبردست به شمار می رفت.
کیارستمی در یک نگاه
کیارستمی در سال 1319 در تهران به دنبا آمد. او که از نوجوانی با نقاشی وارد دنیای هنر شد در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نقاشی و طراحی را فراگرفت. پس از آن به طراحی جلد کتاب و پوستر پرداخت و در ادامه با ساخت تیتراژ فیلم "وسوسه شیطان" ساخته "محمد زرین دست" وارد سینما شد. طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلم های چون "رضا موتوری" و "قیصر" باعث همکاری و رفاقت طولانی او با "مسعود کیمیایی" کارگردان و فیلمنامه نویس سرشناس ایرانی شد. او پس از آن به کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان رفت و در سال 1349 فیلم کوتاه "نان و کوچه" را ساخت.
فعالیت در کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان نقطه عطفی در فعالیت هنری کیارستمی به حساب می آید زیرا آشنایی با فضای ساده و با صداقت کودکان چیزی بود که کیارستمی با آن ارتباط عمیق و درستی برقرار می کرد؛ به همین خاطر بود که در ادامه فعالیت هایش چه در ساخت فیلم های کوتاه و مستند و چه فیلم های بلندش ردپای این کودکی، سادگی و معصومیت به وفور یافت می شود.
کیارستمی فعالیتش در ساخت فیلم های کوتاه و مستند برای کانون پرورشی را تا سال 1353 ادامه داد. وی در این مدت با بزرگانی چون "امیر نادری"، "پرویز دوایی" و "حسن رفیعی" همکاری کرد که جوایز بسیاری هم در جشنواره بین المللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران، "جشنواره مسکو" و "جشنواره فیلم ریمینی" از خود کرد.
شاید مطرح ترین فیلم کوتاه کیارستمی "قضیه شکل اول، شکل دوم" باشد که در سال 1358 ساخته و 1388در فضای اینترنتی منتشر شد؛ فیلمی که در آن برای راه حل مساله ساده تنبیه دانش آموزان یک کلاس با مطرح ترین چهره های سیاسی آن زمان به مصاحبه پرداخته بود اما به دلایل سیاسی نمایش داده نشد. اولین فیلم بلند کیارستمی یعنی "گزارش" هم در سال 1356 ساخته شد.
اثرگذاری در داخل
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، کیارستمی هم فیلم کوتاه و مستند ساخت و هم طرح و ایده برای فیلمسازان دیگر ارایه کرد چنانکه به وضوح تاثیرهای مستقیم و غیرمستقیم کیارستمی را در آثار فیلمسازان مطرحی چون "مانی حقیقی" (کارگران مشغول کارند) ، "جعفرپناهی" ( بادکنک سفید و طلای سرخ) ، "ابرهیم فروزش" (کلید)، "علیرضا رییسیان" ( سفر و همچنین ایستگاه متروک) ، "محمد علی طالبی" (بید و باد) می توان دید. "نیکی کریمی" و "مانیا اکبری" و ده ها فیلمساز جوان ایرانی که بعدها حتی موفق به دریافت جوایز جشنواره فیلم کن شدند، از شاگردان کیارستمی بودند. همچنین افرادی چون "آناهیتا قزوینی زاده" که در سال 2013 جایزه نخست فیلم های کوتاه "سینه فونداسیون" فستیوال کن را تصاحب کرد از شاگردان وی به شمار می رفت.
دستیابی کیارستمی به شهرتی بین المللی
پس از ساخت چند فیلم کوتاه دیگر، موفقیت های فرامرزی کیارستمی شروع شد. منتقدان سه فیلم "خانه دوست کجاست؟"(1987) ، "زندگی و دیگر هیچ" (1992) و "زیر درختان زیتون" (1994) را به "سه گانه کوکر" یا "سهگانه زلزله" تشبیه کردهاند چون هر سه فیلم، روستایی به نام "کوکر" در ایران را به تصویر میکشد. پایه فیلم به زمین لرزه رودبار و منجیل مربوط میشود که در آن 40 هزار تن جانشان را از دست دادند.
کیارستمی از نمادهای زندگی، مرگ، تغییر و دوام برای ارتباط سه فیلم استفاده میکند. جشنواره "لوکارنو"، "استانبول"، "مونترال"، "بوسان"، "آمستردام" و "کن" از جمله جشنواره هایی بودند که هریک از این سه فیلم در آن ها برگزیده یا نامزد بهرین فیلم شدند. کسانی همچون "آدریان مارتین" فیلم شناس، سبک این سهگانه را هندسی می دانند مانند ارتباط الگوهای زیگزاگی در چشم اندازها و مناظر هندسی فیلم با زندگی واقعی و نیروهای جهانی. فلاش بک هایی که در مسیر پر پیچ و خم زندگی فیلم و دیگر هیچ دیده می شود، به نوبه خود ذهن بیننده را به فیلم خانه دوست کجاست در سال 1987 یعنی پیش از زلزله میبرد. این مساله به طور نمادین ما را به سوی اتفاق های بعد، در فیلم زیر درخت زیتون سوق می دهد. در سال 1995 میلادی، "میراماکس فیلمز" یک شرکت رسانهای و توزیع فیلم، زیر درختان زیتون را در آمریکا منتشر کرد. کیارستمی برای فیلم تحسین شده زیر درختان زیتون برای نخستین بار نامزد دریافت نخل طلایی جشنواره فیلم کن شد.
"طعم گیلاس" در سال 1997 میلادی موفق به دریافت بهترین فیلم جشنواره کن یا نخل طلا شد که این اولین و آخرین موفقیت بین المللی سینمای ایران برای دریافت نخل طلای کن بوده است. طعم گیلاس فیلمی ضد مرگ و در مدح زندگی است که به واقع مانیفست مهم و تاثیرگذاری برای انسان ها در همه دوره ها و مکان ها است.
کیارستمی در سال 1999 فیلم "باد ما را خواهد برد" را مقابل دوربین برد. وی برای این فیلم نامزد دریافت جایزه شیر طلایی جشنواره فیلم "ونیز" بود اما موفق به کسب جایزه شیر نقره ای شد. همچنین این فیلم ضمن دریافت "جایزه فیپرشی" جشنواره فیلم ونیز به عنوان یکی از یکصد اثر برتر سینمای جهان در دهه گذشته از نگاه برگزارکنندگان جشنواره بینالمللی فیلم "تورنتو" انتخاب شد. داستان فیلم در مورد گروهی روزنامه نگار است که برای تولید فیلمی مستند از آیین سوگواری به روستایی در کردستان میروند اما پیرزنی که قرار است بمیرد، نمی میرد.
پس از ساخت مستند "ای بی سی آفریقا" در اوگاندا در سال 2001 ، کیارستمی یکسال بعد فیلم "ده" را کارگردانی کرد. در این فیلم زنی درون خودرویی نشسته است و در 10 سکانس با 10 شخص گفت وگوهایی انجام می دهد و نمایی از زندگی زن امروزی در ایران را تصویرگری می کند.
این سبک فیلمسازی مورد تجلیل بسیاری از منتقدان حرفهای همچون "ای آو اسکات" قرار گرفت. اسکات در نیویورک تایمز مینویسد: کیارستمی علاوه بر اینکه شناخته شدهترین کارگردان ایرانی در سطح بین المللی در دهه گذشته بوده است، جزو پیشروان سینمای اتومبیل نیز هست. ...او می داند خودرو مکانی است برای تفکر، مشاهده و بالاتر از همه، صحبت کردن. "کایه دو سینما" مجله سینمایی تاثیرگذار و معتبر فرانسوی نیز این فیلم را جزو 10 فیلم برتر دهه نخست هزاره سوم معرفی کرد. افزون بر آن، این فیلم در سال 2002 نامزد دریافت نخل طلایی جشنواره فیلم کن شد.
پس از آن کیارستمی به ترتیب فیلم های "پنج"، "10 روی ده"، "جاده های کیارستمی" و "بلیت ها" را در حد فاصل سال های 2003 تا 2005 کارگردانی کرد. او در ساخت فیلم بلیت ها با فیلمسازان مطرح جهان همچون "آرمانو اولمی" و "کن لوچ" همکاری کرد؛ فیلمی سه اپیزودی که کارگردان یکی از اپیزودهای آن کیارستمی بود.
در سال 2008 میلادی، فیلم "شیرین" تجربی ترین فیلم کیارستمی بود که وی در مقام کارگردان و نویسنده آن ظاهر شد. این فیلم تصویرگر نگاه 113 بازیگر زن، بدون هیچ سخنی به دوربین فیلمبرداری است در حالی که نواهایی از قرائت منظومه خسرو و شیرین نظامی گنجوی به گوش میرسد. بازیگران فیلم به جز "ژولیت بینوش" هنرپیشه فرانسوی، همگی ایرانی و از هنرپیشگان حرفه ای سینمای کشورمان هستند. این فیلم نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی زبان جشنواره فیلم ونیز در سال 2008 شد. شیرین به نوعی نگاهی به نسل های مختلف بازیگری زن در ایران می اندازد. در این فیلم، بازیگران برجسته ای چون "پوری بنایی"، "حمیده خیرآبادی"، "باران کوثری" و "پگاه آهنگرانی" ایفای نقش می کنند.
"کپی برابر اصل" و "مثل یک عاشق" شروع تازه ای از خلاقیت های هنری کیارستمی بود چرا که به ترتیب فیلم نخست در ایتالیا و دومی در ژاپن ساخته شد. با وجود این که هر 2 فیلم در سال های 2010 و 2012 نامزد نخل طلای کن شدند، حرف و حدیث های زیادی بین منتقدان در مورد کیفیت این فیلم ها به وجود آمد زیرا کیارستمی از آن فضای کودکانه و روستایی فاصله گرفته و سینمای داستانی با شکل روایی متفاوتی را شروع کرده بود که به نظر خیلی موفق نمی آمد.
داوری در جشنواره های متعدد معتبر جهانی که به تازگی عضویت در آکادمی اسکار هم به آن اضافه شده است، آهنگسازی، طراحی صحنه، پوستر و لباس، تدوین، بازیگری و رهبری اپرا، عکاسی طبیعت و تالیف 2 کتاب "حافظ به روایت کیارستمی" و "سعدی از دست خویشتن فریاد" از دیگر فعالیت های این هنرمند برجسته و همه فن حریف ایرانی به حساب می آید.
کیارستمی همچنان بارها در فهرست برترین های مجله ها و سایت های معتبر جهانی از جمله "گاردین" و "تایم" قرار گرفت و جوایز متعددی از آکادمی های معتبر فیلمسازی و هنری جهان و همچنین دکترای افتخاری و جایزه یک عمر فعالیت هنری را دریافت کرد.
فرجام سخن
آن چه اشاره شد تنها گوشه ای از زندگی هنری این سینماگر برجسته را به تصویر کشید. درباره بزرگی و جایگاه ویژه کیارستمی در سینمای جهان، "ژان لوک گدار" سینماگر برجسته گفته است: سینما با گریفیث آغاز میشود و با کیارستمی پایان مییابد.
از ویژگی های اخلاقی رفتاری بارز کیارستمی، عشق و علاقه او به وطنش بود که در این باره گفته است: اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمی دهد و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوه ای که در سرزمین مادری اش میتواند بدهد نیست. این یک قانون طبیعت است. فکر میکنم اگر سرزمینم را رها کرده بودم درست مانند این درخت شده بودم.
ناگفته نماند پس از انتقال پیکر عباس کیارستمی از پاریس به ایران در شامگاه 18 تیر ماه، آیین بدرقه و تشییع پیکر آن مرحوم یکشنبه 20 تیر ماه از مقابل ساختمان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان در خیابان حجاب ساعت 8:30 برای خاکسپاری به سمت لواسان برگزار خواهد شد.
هنر ساختمان سازی در زیر آب هم میتواند شما را شگفتزده کند. دنیای زیر آب زیباییها خاص خودش را دارد و به همین دلیل خلق ساختمانهای مناسب برای زندگی در زیر آب هم باید همان زیبایی را داشته باشند. در حالی که هنوز ساخت و ساز در زیر آب رواج پیدا نکرده، شاهد ساخته شدن بزرگترین رستوران زیر آب در مالدیو و آپارتمانهای شناور در شهر دبی هستیم. تکنولوژی در ساخت چنین مکانهایی در زیرآب نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. اگر میخواهید با سایر مکانهایی که در زیر آب ساخته شدهاند آشنا شوید، میتوانید تصاویری از شش ساختمان زیر آبی را مشاهده کنید:
اولین گلخانهی زیر آب دنیا که توسط شرکت Ocean Reef Group ساخته شده است. این گلخانه در کشور ایتالیا ساخته شده و در آن گیاهان مختلفی پرورش پیدا میکنند. محققان امیدوارند که در آینده بتوانند با ساخت چنین گلخانههایی در زیر آب، غذا تولید کنند.
هتل زیر آبی فلوریدا از 12 اتاق و سالن تشکیل شده و رستوران بزرگی هم دارد. زمانی که این هتل راهاندازی بشود هزینهی هر اتفاق آن بین 3 تا 6 هزار دلار برای هر شب خواهد بود.
اولین رستوران زیر آبی دنیا که میتواند همه را شگفتزده کند. این رستوران در کشور مالدیو قرار دارد و تابستان امسال هم افتتاح میشود. این رستوران نمایی زیبا از اقیانوس را پیش روی مردم قرار میدهد.
آپارتمانهای شناور دبی فعلا ساخته نشدهاند؛ اما طرح آن وجود دارد. این خانههای بسیار پیشرفته سه طبقه هستند و اطراف آنها کاملا شیشهای خواهد بود که از داخل آن میتوان خلیج فارس را تماشا کرد. قرار است 42 آپارتمان ساخته شود که هرکدام آنها 1.8 میلیون دلار قیمت دارند.
هتل The Manta Resort در کشور تانزانیا قرار دارد. این هتل کوچک با معماری آفریقایی ساخته شده و یک اتاق ویژهی زیر آب دارد که نظر هر بینندهای را به سمت خودش جلب میکند. هزینهی اقامت برای هر شب در این هتل از 1200 دلار شروع میشود.
هتل The Water Discus فضایی بسیار زیبا را پیش روی مسافرها قرار میدهد. میتوانید زندگی در زیر آب را از نزدیک مشاهده کنید. پروژهی ساخت این هتل که توسط مهندسان لهستانی طراحی شده از سال 2012 شروع شد؛ اما به دلیل مشکلات بسیار زیادی که در زمینهی ساخت آن وجود داشت و خروج سرمایه گذار اصلی، مشخص نیست که کار ساخت این هتل چه زمانی به پایان میرسد.
میوه ها جزو گروه های غذایی ای هستند که خوردنشان همواره به وسیله متخصصان تغذیه توصیه می شود و تاکید آن ها این است که میوه ها تازه و فصل باشند؛ یعنی میوه های تابستانی، در تابستان و میوه های زمستانی در زمستان خورده شوند. البته تنوع بخشیدن به رژیم غذایی نیز جزو توصیه های دیگر آنهاست زیرا میوه ها خواص ویژه ای دارند که می توان از آن ها بهره برد. این ایمیل به خواص 6 نوع از میوه های تابستانی اختصاص دارد که امیدوارم مورد توجه شما دوستان واقع شود.
مطالعات نشان داده خوردن یک گلابی رسیده، ۲۰ درصد از نیاز روزانه به فیبر را تامین و به کاهش چربی خون (کلسترول) کمک می کند.
در ضمن، دریافت این مقدار فیبر در تنظیم قند خون نیز موثر است به همین دلیل توصیه می شود افراد دیابتی در برنامه غذایی شان این میوه را بگنجانند.
همچنین، بررسی ها نشان داده اند در گلابی ماده معدنی ای به نام "برن" وجود دارد که در بهبود عملکرد مغز و انتقال پیام های عصبی در این ارگان دخالت دارد.
انگور از منابع پتاسیم محسوب می شود بنابراین خوردن آن باعث کاهش فشارخون خواهد شد.
از سوی دیگر، از آنجا که کمبود پتاسیم اختلال های حواس و افسردگی را در سنین بالا و سالمندی به وجود می آورد، به خصوص در افرادی که میوه و سبزی های کمی مصرف می کنند، عادت به خوردن انگور می تواند کمک کننده باشد.
به علاوه، انگور از منابع ترکیب هایی با خواص آنتی اکسیدانی است که دریافت آن ها از بروز سرطان هایی که بر اثر آلودگی هوا و خوردن فرآورده های گوشتی ممکن است به وجود بیاید، پیشگیری می کند.
خوردن ۱۰۰ گرم آلو ۲۰ درصد از نیاز روزانه خانم ها به آهن را برطرف می کند. به همین دلیل به گیاهخواران توصیه می شود این میوه را در برنامه غذایی روزانه شان بگنجانند تا احتمال ابتلا به کم خونی فقر آهن در آن ها کاهش پیدا کند.
این میوه از منابع مناسب پتاسیم نیز محسوب می شود به همین دلیل به بیماران فشارخونی پیشنهاد می شود آلو را در سبد میوه خود داشته باشند و روزانه ۲ تا ۳ عدد از این میوه را میل کنند.
در ضمن، آلو از میوه هایی است که شدت یبوست را کاهش می دهد و کسانی که مکرر دچار این مشکل گوارشی می شوند، بهتر است بیشتر آلو بخورند.
خوردن یک هلوی متوسط، ۸ درصد از نیاز روزانه به فیبر را تامین می کند و دریافت آن بهود دهنده یبوست است. این مقدار فیبر، سطح کلسترول خون را پایین می آورد و احتمال ابتلا به بیماری های قلبی را نیز کم می کند.
این میوه از منابع ویتامین C نیز محسوب می شود و به همین دلیل توصیه می شود افرادی که به بیماری های لثه مبتلا هستند، آن را در برنامه غذایی روزانه شان بگنجانند.
جالب است بدانید با خوردن یک هلوی متوسط ۳۴ میلی گرم از نیاز روزانه به این ویتامین تامین می شود.
خوردن یک انبه کامل که حدود ۶۵۰ گرم وزن دارد، می تواند ۳۳ درصد از نیاز روزانه به پتاسیم را تامین کند، به همین دلیل خوردن این میوه به فشارخونی ها توصیه می شود.
در ضمن، انبه از منابع بتاکاروتن است که یکی از آنتی اکسیدان های قوی است و از بروز کم خونی و فقر آهن پیشگیری می کند.
بررسی ها نشان داده خوردن این میوه به دلیل داشتن بتاکاروتن فراوان و به خصوص ترکیبی به نام کریپتوگزانتین، ریسک ابتلا به سرطان رحم را هم پایین می آورد.
انجیر از میوه های کلسیم دار است. به طوری که با خوردن ۳ عدد از آن، ۲۱ درصد از نیاز بدن به این ماده معدنی تامین می شود.
انجیر فیبر فراوانی نیز دارد به این دلیل کسانی که از یبوست رنج می برند، بهتر است آن را در برنامه غذایی شان بگنجانند.
آهن نیز از دیگر موادی است که با خوردن انجیر به بدن می رسد از اینرو، انجیر گزینه ای مناسب برای کسانی است که خطر کمبود کلسیم و آهن در آن ها بالاست مانند گیاهخواران و سالمندانی که در معرض پوکی استخوان هستند.
یک هنرمند آلمانی با خلاقیت خود اقدام به ساخت اتاقی کرد که مصالح آن از دلار است. این هنرمند آلمانی که با خرج کردن پول هایش بطور واقعی هنرنمایی کرده است، Hans-Peter Feldmann نام دارد که در سال گذشته برنده دو جایزه بزرگ به مبلغ 100 هزار دلار از هوگو باس که شرکتی در زمینه طراحی و تولید کالای های لوکس است و همچنین بنیاد Solomon R. Guggenheim شده بود و تصمیم گرفت این پول را به شکلی نو به موزه باز گرداند که بدین منظور او یکی از اتاق های موزه را با پول ها پوشاند و آن را در معرض دید عموم قرار داد.
خیابان های آرام؛ کمال تبریزی
سال تولید: ۱۳۸۹
اولین بار کجا اکران شد: این فیلم فقط در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر به نمایش درآمد.
علت توقیف: این فیلم از همان ابتدای تولید با مشکل مواجه شد. حتی صحبت هایی پیرامون لغو پروانه ساخت و حذف بخش های مهمی از فیلمنامه به گوش می رسید. تا اینکه کارگردان تصمیم گرفت فیلم را در ارمنستان بسازد و به مکان خاصی در قصه اشاره نکند. فیلم در جریان انتخابات سال ۸۸ ساخته شد و پر بود از اشارات سیاسی آشکار به اتفاق های آن زمان. این فیلم، در ساختاری کمدی، ماجرای یک روز کاری یک خبرنگار را در دوران بعد از انتخابات به تصویر می کشید. قصه به نحوی با اتفاق های واقعی جامعه درهم تنیده شده بود که همان زمان اکران در جشنواره هم می شود با اطمینان گفت که اجازه نمایش پیدا نمی کند.
تلاش برای رفع توقیف: از جمله فیلم هایی بود که پروانه نمایش دریافت کرد اما چند هفته مانده به اکران، اجازه نمایش به آن داده نشد. با وجود اعتراضاتی که نسبت به توقیف این فیلم صورت گرفت اما تلاش خاصی برای رفع توقیف آن انجام نشد. بعد از آن حتی در دولت جدید هم هیچوقت در فهرست فیلم هایی که دولت اعلام کرد درصدد رفع توقیف آنها برآمده، اسمی از آن به میان نیامد. چون درواقع مشکل این فیلم، چیزی فراتر از این است که وزارت ارشاد بتواند کاری از پیش ببرد.
وضعیت کنونی: در توقیف همیشگی باقی ماند.
گزارش یک جشن؛ ابراهیم حاتمی کیا
سال تولید: ۱۳۸۹
اولین بار کجا اکران شد: این فیلم فقط در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
علت توقیف: "گزارش یک جشن" در ظاهر موضوعی اجتماعی دارد. قصه درباره موسسه مشاوره در امور ازدواج است و آسیب های اجتماعی و مشکلات پیرامون این مسئله را به نمایش می گذارد. در این میان با پادرمیانی و اقدامات پیشگیرانه پلیس، همه چیز وارد مرحله جدیدی می شود. فیلم به طور ضمنی، مسائل انتخابات سال ۸۸ را به نحوی دیگر نمایش می دهد.
البته خیلی ها معتقدند که وزارت ارشاد، با توقیف این فیلم و جلوگیری از اکران آن، درواقع به حاتمی کیا لطف بزرگی کرد. چون "گزارش یک جشن" به هیچ عنوان جزو آثار موفق سینمای حاتمی کیا نبود و در صورت اکران فیلم، با شکست فراوانی رو به رو می شد. بنابراین به تعبیر آنها شمقدری بزرگ ترین لطف را در حق حاتمی کیا کرد که نگذاشت فیلمش توسط مخاطبان دیده شود.
تلاش برای رفع توقیف: ماجرای این فیلم با بقیه فرق می کند. "گزارش یک جشن" ابراهیم حاتمی کیا یک مورد کاملا خاص است چون پس از آنکه با اصلاحیه هایی مواجه شد و نتوانست روی پرده بیاید توسط وزارت ارشاد خریداری شد! این اتفاق در دوره شمقدری افتاد و فیلم به طور کامل در اختیار سازمان سینمایی درآمد و دیگر حاتمی کیا هیچ دخل و تصرفی در نمایش یا عدم نمایش آن نداشت.
وضعیت کنونی: مالکیت این فیلم همچنان در اختیار سازمان سینمایی است و تا به حال هیچ تصمیمی درباره آن اعلام نشده.
آشغال های دوست داشتنی؛ محسن امیریوسفی
سال تولید: ۱۳۸۹
اولین بار کجا اکران شد: چند نوبت در وزارت ارشاد و فقط برای اهالی رسانه به نمایش درآمد
علت توقیف: این فیلم در ظاهر درباره خانواده ای است که فقط یک شب فرصت دارند مشکل مادرشان را حل کنند. فیلم در خانه یک پیرزن که با دختر میانسالش زندگی می کند می گذرد. در یکی از روزهای بعد از انتخابات ۸۸ که تجمع مخالفین انتخابات و معترضین در خیابان های تهران برقرار است، عده ای از تجمع کنندگان وارد خانه این پیرزن شده و در آن جا مخفی می شوند. آن ها بعد از خروج از خانه علامتی را روی در خانه این پیرزن می بینند و طبق شایعه های آن روزها به پیرزن هشدار می دهند که در روزهای آینده مامورین به منزل او خواهند آمد و… از آنجایی که این فیلم در سال ۸۸ و جریان انتخابات رخ داده با اعتراض های زیادی رو به رو شده است.
تلاش برای رفع توقیف: به گفته امیریوسفی این فیلم بارها و بارها اصلاح شده و حتی نسخه نهایی فیلم چندین بار ساخته شده. ۶۷ مورد اصلاحیه به فیلم نامه خورده اما باز هم مشکلات آن رفع نشده. حتی در دولت جدید هم عملا حرکت رو به جلویی اتفاق نیفتاد. علی جنتی، صراحتا در مرداد ۹۳ در جمع خبرنگاران گفت که این فیلم اکران نمی شود. حتی نامه کمیسیون فرهنگی مجلس به وزارت فرهنگ و ارشاد برای رفع توقیف این فیلم هم جواب نداد و فیلم در هیچ دوره ای از توقیف بیرون نیامد.
وضعیت کنونی: این فیلم هم برای همیشه به توقیف رفته اما از آنجایی که فیلم "خواب تلخ" همین کارگردان، امسال بعد از ۱۲سال توقیف خارج شد می شود همچنان امیدوار بود.
ارادتمند: نازنین، بهاره، تینا؛ عبدالرضا کاهانی
سال تولید: ۱۳۹۲
اولین بار کجا اکران شد: هنوز اکران نشده است.
علت توقیف: چند روز پیش خبر آمد در حالی که صاحبان فیلم سینمایی "ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا" آخرین ساخته عبدالرضا کاهانی که از مدتی قبل برای دریافت پروانه نمایش درخواست خود را به وزارت ارشاد اعلام کرده بودند ولی آخرین خبرها حاکی از آن است که شورای پروانه نمایش این فیلم را رد کرده است. این اثر سینمایی نتوانسته است نظر مثبت شورا را برای دریافت پروانه نمایش جلب کند و حتی مسئله با اصلاحیه نیز برطرف نمی شود.
چندی پیش سعید خانی تهیه کننده این فیلم سینمایی عنوان کرده بود: در صورت صدور پروانه نمایش "ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا"، در نظر داریم فیلم را برای نوبت دوم اکران عید فطر نمایش دهیم. در حالی که مدتی است از ارایه این فیلم به شورای صدور پروانه نمایش می گذرد اما خبری از دریافت مجوز اکران فیلم و یا حتی اعمال اصلاحات روی آخرین ساخته کاهانی به گوش نمی رسید تا اینکه در آخرین اطلاعات کسب شده احتمال رد کامل این فیلم قوت گرفت است.
تلاش برای رفع توقیف: روز گذشته حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی با تایید این خبر گفت که این فیلم اصلاحیه خورده است و توضیحات بیشتر را شورای پروانه نمایش خواهدداد. عباس نادری دبیر شورای پروانه نمایش هم به تسنیم گفته: فیلم سینمایی "ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا" توقیف نشده است بلکه اصلاحیه خورده است و اگر اصلاحیه های این فیلم انجام شود، پروانه نمایش دریافت می کند. برخی از فیلمسازها وقتی پروانه ساخت می گیرند، فیلمشان را به گونه ای می سازند که شورای پروانه نمایش با آنها موافقت نمی کند.
وضعیت کنونی: هیچ چیز معلوم نیست و قاعدتا باید اصلاحیه ها اعمال شود.
عصبانی نیستم؛ رضا درمیشیان
سال تولید: ۱۳۹۲
اولین بار کجا اکران شد: در سی و دومین جشنواره فیلم فجر، برای اولین بار به نمایش درآمد. اولین نمایش فیلم در سینما آزادی، آنقدر با استقبال رو به رو شد که به سانس های فوق العاده رسید. این استقبال تا پایان جشنواره ادامه پیدا کرد.
علت توقیف: فیلم داستان دانشجوی اخراجی و ستاره داری است که به خاطر فشارهای زیادی که در جامعه متحمل شده به مرز جنون رسیده. در واقع اشارات صریحی به اتفاقات دو دولت نهم و دهم و از همه مهم تر حوادث انتخابات سال ۸۸ دارد.
تلاش برای رفع توقیف: فیلم با وجود موفقیت در جشنواره، از رقابت خارج شد اما صحبتی درباره توقیف آن در میان نبود. صرفا صحبت هایی به میان آمد که فیلم با سانسور بخش های مشکل دار می تواند امکان اکران پیدا کند. حتی قراردادش را در شهریور سال ۹۳ در گروه سینما آفریقا ثبت کرد اما مجلس با ارسال نامه ای به وزارت ارشاد درخواست کرد که جلوی نمایش این فیلم گرفته شود. نهایتا رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در مصاحبه ای رسمی اعلام کرد: توقیف این فیلم توافق مجلس و دولت است و "عصبانی نیستم" هیچ گاه در ایران به نمایش درنخواهد آمد.
وضعیت کنونی: از یک طرف توقیف آن به گفته مسئولان برای همیشه قطعی است اما از طرف دیگر، "عصبانی نیستم" از جمله فیلم هایی است که وابسته به زمان است و بعد از گذشت این دوره هر زمان دیگری به نمایش دربیاید، جذابیتی برای مخاطبان ندارد. بنابراین باید برای همیشه با این فیلم خداحافظی کرد.
زمهریر؛ علی روئین تن
سال تولید: ۱۳۸۸
اولین بار کجا اکران شد: فیلم سال ۸۸ در جشنواره بیست و هشتم به نمایش درآمد و بعد از آن هیچ وقت خبری از آن نشد. درواقع همان سال ۸۸ هم خارج از بخش مسابقه جشنواره به نمایش درآمد و جزو فیلم هایی بود که سازمان سینمایی در جشنواره نمایش می داد تا صرفا واکنش های اصحاب رسانه و منتقدان را متوجه شود و سپس درباره آن تصمیم بگیرد.
علت توقیف: فیلم به زعم خیلی ها به دفاع مقدس و مفاهیم آن توهین کرده است.
تلاش برای رفع توقیف: نه تنها تهیه کننده و کارگردان در پی رفع مشکل زمهریر نبودند که جواد شمقدری رییس پیشین سازمان سینمایی در گفت و گویی اعلام کرد: فیلم سینمایی زمهریر به کارگردانی علی رویین تن به دلیل توهین به دفاع مقدس هیچ وقت به اکران عمومی نمی رسد.
وضعیت کنونی: چندی بعد شایعه شد سازمان سینمایی حق مالکیت فیلم را خرید اما سیدضیاء هاشمی تهیه کننده فیلم در واکنش به خبر خریداری فیلم توسط سازمان سینمایی گفت: بنده به عنوان تهیه کننده این فیلم سینمایی در این مورد کاملا بی اطلاعم. هاشمی درباره طرح پیشنهاد خرید این فیلم گفته: طبیعتا به عنوان فردی که سرمایه ام چندسالی متوقف است از این خرید استقبال می کنم چرا که دیگر هیچ امیدی به اکران زمهریر ندارم و به همین دلیل خرید آن توسط دولت را تنها راه احیا سرمایه ام می دانم.