برخیز که بوی باده
بر جام آمد
می تا خط اعتدال
هر جام آمد
تحریم تمام است
بنوش و بخروش
امروز که برجام
به فرجام آمد
سرانجام، در 27 دی ماه برجام به فرجام رسید و "شد" همانی که میگفتند نمی شود و در داخل و خارج تمام تلاش خود را به کار بسته بودند که به نتیجه نرسد. همان ها که می گفتند نمی شود و دوست نداشتند که بشود پس از توافق لوزان در روز 13 فروردین امسال چشم به طرح سه فوریتی بستند و بعد به گزارش کمیسیون ویژه. با این حال توافق در 23 تیر 94 در وین حاصل آمد و شورای امنیت سازمان ملل نیز چند روز بعد قطعنامهای صادر کرد که باطل کننده قطعنامه های قبلی بود.
پس از آن اما هم مجلس به طرح پیشنهادی کمیسیون امنیت ملی و نه آنچه در کمیسیون ویژه تصویب شده بود رای داد، هم شورای نگهبان تایید کرد، هم از تصویب شورای عالی امنیت ملی گذشت و هم رهبری (البته با ملاحظات و نکاتی) امضا کردند.
اکنون ایران از انزوای سیاسی و اقتصادی به درآمده و فصل جدیدی آغاز شده است.
در پیام رییس جمهوری نیز آمده است که فصل تازه ای از روابط سیاسی ایران گشوده شده و "ایران در مدار اقتصاد جهانی قرار گرفته است".
در این باره چند نکته هر چند که قبلا نیز به آنها اشاره شده خالی از لطف نیست:
اول: این که توافق هستهای بدون حمایت های رهبری به دست نمی آمد. از همان ابتدا که تعبیر "نرمش قهرمانانه" را به کار بردند و اجازه مذاکره با آمریکا را صادر کردند راه باز شد.
به یاد آوریم که در سال 83 نیز دکتر حسن روحانی که در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسوول پرونده هسته ای ناگزیر بود از بین سه گزینه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، اروپا و آمریکا دومی را انتخاب کند و خود در سال 91 در گفت و گو با ماهنامه مهرنامه به این نکته اشاره کرده بود که از میان "دوچرخه، پیکان و بنز" به پیکان بسنده می کردیم. تمثیلی از غیر متعهدها، اروپایی ها و آمریکا که به مذاق اروپایی ها هم خوش نیامد.
دوم: هر چند برجام و توافق هستهای نام جواد ظریف را به ذهن متبادر میکند اما نباید از یاد برد که این پروژه حسن روحانی است و مهم ترین وعده او در انتخابات ریاست جمهوری تغییر مسیر پرونده هسته ای و توافق به قصد رفع تحریم ها بود و حضور او و سعید جلیلی مسئول وقت مذاکرات عملا انتخابات را به همه پرسی هسته ای بدل کرد.
سوم: صدا وسیما و رسانههای منتسب به منتقدان برجام همچنان ترجیح می دهند به جای "لغو" تحریمها از"توقف تحریمها" بگویند. انگار هنوز باور ندارند که تحریم ها لغو شده یا واقعا برچیده می شود. شوک برجام سهمگین تر از آن بوده که در تصور آنان بگنجد. قابل پیش بینی است که از این پس تبلیغ خود را بر چند محور مشخص متمرکز کنند:
1. با توجه به کاهش فاحش قیمت نفت، به انتظارات دامن بزنند. طبعا دولت با نفت 25 تا 30 دلاری کار ویژه و خارق العاده ای نمی تواند انجام بدهد اما همین که در مدار اقتصاد جهانی قرار گرفته ایم و زبان دلواپسان پرمدعا و پرگو کوتاه می شود یک دستاورد سیاسی و اجتماعی است. با این حال قطعا مدام خواهند گفت: "چی شد پس؟!". حال آن که با برجام گچ پای اقتصاد ایران گشوده می شود. از صاحب این پا اما یک دونده نمی سازد!
2. می کوشند دولت از این موفقیت به مثابه سرمایه ای برای عمل به وعده های دیگر بهره نبرد. با این نگاه دولت روحانی تک ماموریته بوده و همین که به این موضوع بپردازد کافی است. این در حالیست که می دانیم توافق هسته ای اگر چه مهم ترین برنامه و پروژه دولت بوده اما در عرصه های دیگر نیز برنامه دارد و همین هفته گذشته بود که در عسلویه از انتخابات آزاد و رقابتی و اخلاقی سخن گفت.
3. همچنین قابل پیش بینی است که تاکید کنند اجرایی شدن برجام به معنی باز شدن باب رابطه با دیگر کشورها خصوصا ایالات متحده نیست.
این سخن روحانی در 14 فروردین 94 که برجام، پله نخست است و قصد داریم تا بام تعامل جهان را طی کنیم بسیار ثقیل افتاد و از آن پس به اشکال مختلف دیدیم که اصرار بر این است که انگار قرار نیست اتفاق خاصی در حوزه سیاست خارجی رخ دهد.
سال 94 را ابتدا با 13 فروردین شناختیم (توافق در لوزان)، بعد با 23 تیر و سپس 27 تیر و حالا باید 27 دی را به یاد بسپاریم. همان روزی که برجام به فرجام رسید ...
برجام یعنی بازگشت به شرایط عادی
برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) به ایستگاه "اجرا" و "رفع تحریم ها" رسیده و به سلامت در حال عبور از این مرحله است. ایران تعهدات خود را برای ایجاد تغییراتی در برنامه هسته ای اش عملی کرد و طرف های خارجی یعنی اتحادیه اروپا و آمریکا هم به وعده های خود برای برداشتن تحریم ها علیه تهران عمل کردند؛ سخت ترین تحریم های تاریخ ایران لغو شد و ایرانی ها به زندگی در وضعیت بدون تحریم ها بازگشتند.
مهمترین بخش این اتفاق را می توان بازگشت ایرانی ها به زندگی عادی دانست. زندگی عادی یعنی زندگی بدون تحریم؛ یعنی خرید هواپیماهای روز جهان و استفاده از آنها مثل همه کشورهای جهان، یعنی خربد بدون دردسر دارو برای بیماران و تجهیرات برای کارخانه ها، زندگی عادی یعنی امکان خرید و استفاده از خودروهای روز جهان در ایران. یعنی افزایش ارتباط های داخلی و خارجی و در نتیجه، ارتقای استانداردهای "زندگی انسانی" ایرانی ها.
همچنین شرایط بدون تحریم در ایران، انجام فعالیت های اقتصادی را از کانال های عادی و معمول ممکن می سازد و دیگر نیازی به استفاده از کانال های مخفیانه، غیرقانونی و غیرشفاف نیست. این شفافیت در فعالیت های اقتصادی، زمینه را برای بروز فساد مالی کاهش می دهد. نسبت شفافیت و فساد مالی، عکس است. از این رو، شرایط جدید برای آنان که تحریم برایشان کاسبی بود، هرگز خوشایند نیست.
آنچه برجام را پر اهمیت می کند تاثیر آن در بازگشت زندگی ایرانی ها به "شرایط عادی" است زیرا تندروها در ایران تلاش می کردند و می کنند وضعیت کشور را به لحاظ سیاسی، امنیتی، اقتصادی و مالی به شرایط "ویژه" و "غیرعادی" تغییر دهند چرا که تنها در شرایط غیرعادی است که آنها قادر به ادامه حیات خود هستند. آنها در شرایط غیرعادی، دست بالا را خواهند داشت. آنها شرایط غیرعادی را دوست دارند زیرا تنها در این شرایط است که می توانند اجرای مطالبات عادی، به حق، قانونی و بدیهی مردم را به زمانی نامعلوم موکول کنند و از اجرای آنها شانه خالی کنند.
از این رو، در عین حال که باید مراقب بدعهدی طرف های خارجی برجام بود، باید به شدت مراقبت کرد تا متضرران برجام در داخل و خارج از کشور، نتوانند شرایط را به حالت بحرانی قبلی تغییر دهند چرا که آنان "بحران زا و بحران زی" هستند؛ آنان حیات و پیشرفت خود را در زندگی در وضعیت بحرانی می دانند پس برای بازگشت شرایط غیرعادی هم تمام تلاش خود را به کار خواهند گرفت. باید مانع از این تلاش ها برای غیرعادی سازی شرایط شد.
برداشتی از یادداشت مهرداد خدیر و رضا غبیشاوی در سایت عصرایران