جنجال اپلیکیشن لاکچریهای ایران
با یک میلیون تومان بچهپولدار شوید!
انتشار تصویر یک برنامه خاص ایرانی که در دسته بندی شبکههای اجتماعی قرار میگیرد، باعث شد به سراغ دستاندرکاران آن برویم و حرفهایشان را بشنویم.
به گزارش مجله مهر، مدتی قبل در فضای مجازی تصویری از صفحه اول اپلیکیشن شبکه اجتماعی منتشر شد که میگفت برای ورود به آن لازم است فرد ابتدا لاکچری بودن خودش را اثبات کند، یعنی مبلغ یک میلیون تومان را به حسابی که مشخص شده واریز کند، البته این برنامه هزینهای اضافه برای ثبت نام هم دریافت میکند.
ماجرای راه افتادن این شبکه اجتماعی و افرادی که در آن عضو هستند، باعث شد به سراغ ایدهپرداز آن برویم که اصلا چرا چنین شبکهای را راهاندازی کردهاند، در ادامه از یک جامعه شناس درباره ظهور چنین شبکههایی که برای عضویت در آنها باید هزینه پراخت کرد، صحبت کردیم و در پایان از اعضای همین برنامه یک میلیونی پرسیدیم که واقعا این مبلغ را پرداخت کردهاند؟
راهاندازی شبکهای برای جامعه هدف مشخص
پس از انتشار عکس اپلیکیشن که البته نامش در تصویر مشخص نبود، به دنبال سازنده آن و راه ارتباطی با او بودیم؛ بعد از چند پیغامی که رد و بدل شد، سرانجام توانستیم با رضا نصرتی که از ایدهپردازان اصلی این شبکه بوده، صحبت کنیم.
رضا نصرتی ۹ سال قبل برای تحصیل از ایران میرود، او که مدال برنز المیپاد کامپیوتر در ایران را دارد، در ترکیه و در رشته مهندسی کامپیوتر درس خوانده است و حالا یک سالی میشود به ایران برگشته و این برنامه را راه انداختهاند. از او میپرسم ایده اولیه ساخت چنین شبکه اجتماعی از کجا آمده است که میگوید: «یک سال قبل که بعد از ۹ سال به ایران برگشتم، جو عجیبی را در میان مردم مخصوصا جوانترها دیدم، برای آنها برند لباس و کفشی که استفاده می کردند یا نوع ماشینشان از هر چیزی مهمتر بود، اینکه خانهشان در کجای تهران باشد یا چه امکاناتی داشته باشد و حتی چه سفرهایی بروند برایشان اهمیت بیشتری داشت. در این شرایط فکر کردیم حالا که چنین نیازی در میان جوانان وجود دارد، در جهت پاسخگویی به آن اقدام کنیم.»
او ادامه میدهد: «با توجه به اینکه کشورهای مختلف شبکههای اجتماعی خودشان را دارند و منافع کلان اقتصادی و اطلاعاتی را برای سازندگان برنامه و کشورشان میکنند، ما به این فکر کردیم که شبکهای را با توجه به شناختی که "بازار هدف" داریم راه بیندازیم.»
تا اینجا هدف راهاندازی یک شبکه اجتماعی بوده است، اما سوال بعدی ما درباره واریز مبلغ یک میلیون تومانی جهت تایید لاکچری بودن افراد است که نصرتی در اینباره توصیح میدهد: «واقعیت این است که از ابتدا هم میدانستیم کسی قرار نیست این مبلغ را برای ورود به شبکه اجتماعی بپردازد، این مبلغ تنها برای این بود که افراد برای ورود حتما کسی را از داخل بشناسند و برایشان کد دعوت ارسال کنند. در حقیقت به دنبال ایجاد یک زنجیره دوستانه بودیم و میخواستیم هرکسی بتواند تعدادی از دوستان خودش را دعوت کند و در ازای هر دعوت امکاناتی به اکانتش اضافه شود، برای مثال هر فرد ۲۴ ساعتی یکبار میتواند عکس آپلود کند، اما با دعوت هر نفر به برنامه یک ساعت از این زمان کم میشود. با اینکار مجموعهای از دوستان را دور یکدیگر خواهیم داشت که هر کدام زنجیره دوستانی که میشناسد را در شبکه ایجاد میکند.»
تا اینجا متوجه شدیم که مبلغ یک میلیون تومان تنها برای این بوده است که هرکسی با دانلود کردن برنامه نتواند وارد شبکه شود و حتما با شناخت کسی بتواند بیاید، اما باز هم برای ورود به برنامه باید مبلغ ۷۰ هزار تومان پرداخت شود، نصرتی که این مبلغ را برای راهاندازی شبکه حیاتی میداند، توضیح میدهد: «شبکههای اجتماعی بزرگ جهانی با فروش اطلاعات یا تبلیغات گسترده درآمدزایی میکنند، اما در ایران چنین شرایطی وجود ندارد و برنامههای رایگان با توجه به اینکه درآمد چندانی ندارند، محکوم به شکست هستند؛ به همین دلیل چارهای جز گرفتن پول از کاربران برای ارائه و افزایش خدمات نداریم.»
نکته دیگری که درباره این برنامه وجود دارد این است که به گفته نصرتی برنامهشان تنها بعد از چند که در اپاستور قرار میگیرد، معروف میشود، اتفاقی که خودشان هم از آن متعجب هستند. «برای خودمان هم عجیب بود، یک نفر برنامه را پیدا کرده و از صفحه اول آن اسکرین شات گرفته و با متنی منفی در فضای مجازی منتشر کرده بود، این عکس با اینکه تبلیغ منفی زیادی برای ما داشت، اما باز هم باعث شد که افراد زیادی آن را بشناسند و حالا متقاضیان زیادی (در حدود ۵ هزار نفر) برای حضور در شبکه داشته باشیم، البته از آنجایی که برنامه هنوز در مراحل اولیه خودش بود، ما در تلاش برای توسعه آن هستیم. تیمی از بهترین کدنویسها و طراحان خوشذوق ایرانی روی اپلیکیشن کار میکنند به زودی به روزرسانیهای متفاوتی برای برنامه حاضر میشود.»
او در پایان امنیت اطلاعات اکانتها را تضمین میکند و تاکید دارد که عکسهایی که تخلفات اجتماعی، سیاسی و عقیدتی داشته باشند با ریپورت کردن به صورت خودکار پاک میشوند.
هزینههایی که برای ارائه خدمات پرداخت میشوند
در همین زمینه با اردشیر گراوند، کارشناس حوزه اجتماعی صحبت کردیم و پرسیدیم ظهور چنین شبکههایی که باعث خط کشیهایی میان افراد جامعه میشود، اساسا چقدر درست است، این کارشناس با بیان اینکه فضای مجازی محلی را برای ارتباط افراد در سطحهای مختلف به وجود میآورد، میگوید: «تعبیر آدمها از رفتارشان در اقشاری که در آنها حضور دارند، تعریف میشود؛ به این معنا که افرادی هستند که توانایی پرداخت هزینهها بالا را دارند و در عین حال از اینکه با لباس و ماشین پُز بدهند، راضی هستند، بعضیها هم توانایی این کار را ندارند، هرچند که نباید فراموش کنیم گروهی هم هستند که نمیتوانند تا این حد باشند، اما برای اینکه سطح بالایی داشته باشند دست به هرکاری میزنند، این افراد از هر دسته که باشند در این شبکهها میتوانند آدمهای شبیه به خودشان را پیدا کنند و رفتارهای مشابه به یکدیگر را نیز انجام دهند.
در عین حال هزینههایی که در این شرایط پرداخته میشود، در حقیقت پول خدمات است، حالا ممکن است کسی از این خدمات به شکل مشخص استفاده کند و برخی نه؛ مانند یک هتل ۵ ستاره که پول استخر و جکوزی و پارکینگ را از همه مهمانان میگیرد، اما شاید همه آنها از این امکانات استفاده نکنند. حضور در این گروهها و برنامهها هم به همین شکل است، هزینه حضور در آنها در شرایطی که برای فرد ارزش داشته باشد، چندان هم زیاد به نظر نمیرسد.»
یکمیلیون که پولی نیست!
با همه این اوصاف هنوز هم علامت سوالهای زیادی درباره این برنامه و آدمهایی که در آن عضو هستند، وجود دارد. شاید کسی مثل من در اولین مواجه با برنامه و بعد از درخواست پول، دیگر حتی دنبال آن را نگیرد، اما قطعا کسانی هستند که یک میلیون تومان که هیچ شاید حتی بیشتر از اینها را هم حاضر باشند بپردازند، بدون در نظر گرفتن اینکه آیا برابر با مبلغی که هزینه میکنند امکانات میگیرند یا نه. از همین رو سراغ بعضی از اعضای این برنامه رفتیم، پیدا کردنشان کار سختی نبود و تقریبا همهشان هم به این سوال که «آیا برای عضویت یک میلیون تومان را پرداختهاند؟» جواب دادند. «یک میلیون که پولی نیست و برای تنوع خوبه، هیچ وقت به خاطر پول خودم را از چیزی محروم نمیکنم.» یا «برایم پرداخت پول یا مقدار آن اصلا مهم نبود، واریز کردم» یا «مسلما نه! از نسخه هک شدهاش استفاده کردم که هزینه کمتری باید میپرداختم.» یا «بله که پرداخت کردم، باید پول بگیرند، بالاخره کلی آدم برای نوشتن و راهاندازی آن زحمت کشیدهاند، حتی باید بیشتر میبود.» یا «فکر میکردم برنامه جالبی است و میخواستم از آن سر در بیاورم.»
بعضیها به سوال دوم که «آیا برنامه برایشان جذابیتهای لازم را دارد؟» هم پاسخهای جالبی دادند؛ «به شخصه جذابیتی برایم نداشت، بیشتر از روی کنجکاوی وارد آن شدم، اما برنامه مشکلات نرمافزاری زیادی دارد که به نظرم ارزش پولی که میگویند را ندارد.» یا «فکر میکردم خیلی برنامه خوبی باشد، اما اینطور نبود و قابلیت خاصی ندارد.» یا «برنامه خوبی است چون هرکسی در آن عضو نمیشود و جالبتر اینکه هر اکانت روزانه یک عکس میتواند در صفحهاش منتشر کند.»
زمانیکه حرفهای این بچهها را میخواندم که یک میلیون تومان را پولی نمیدانستند، در ذهنم چهره لحافدوزی شکل میگرفت که کار نداشت و در دنیای امروز که کمتر کسی به او کار میدهد، با اسباب لحافدوزیاش سوار بر دوچرخه در خیابانهای شهر میگشت و میگفت «از دار دنیا هیچ چیز نمیخواهم جز اینکه اتفاقی بیفتد که حقوق برای از کارافتادگیام دست و پا کنم که دیگر این روزهای آخر عمر از شدت شرمندگی پیش زن و بچهمان توی این کوچهها نمیرم.»