باز این چه شورش است که در خلق عالم است
آغازی دوباره و شروع سال دیگر قمری از ماه محرم است، همان ماهی که خداوند در قرآن (سوره البقرة، آیه 217) از آن با عظمت یاد کرده و برای شکنندگان حرمت این ماه عذاب سختی قرار داده است، ولی در سال 61 قمری حرمت این ماه را نگه نداشته و نوه پیامبر اسلام و خلیفة الله در روی زمین را با بدترین شکل ممکن به شهادت رساندند.
محرم، ماه عزای آل الله شد و حرمت آن برای شیعیان چندین برابر، به گونه ای که در روایتی است از امام رضا علیه السلام که می فرمایند: وقتی ماه محرم می رسید دیگر کسی پدرم را خندان نمی دید و روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و ماتم و گریه پدرم بود.
کربلا در محرم 61 آوردگاه دو لشکر شقی و بی دین و لشکر مسلمان و هم جوار با امام علیه السلام تا همیشه بود، و خداوند هر سال این صحنه را تکرار می کند تا بتوانیم به وسیله عزاداری بر امام شهید به او وصل و جزء یاران امام حاضر شویم.
ماه محرم آمده تا ما را در کشتی نجات سوار کند و به وسیله نور الهی آن راه صحیح را به ما نشان دهد چونکه در روایت از پیامبر است که در وصف ابی عبدالله علیه السلام فرمودند: "ان الحسین مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِینَةُ نَجَاةٍ" ...
محرّم ماه آگاهی، ماه شکوفایی، ماه سوگواری و ماه عشق است. محرّم ماه آزادی و رهایی، ماه رشد و بالندگی، ماه جوشیدن و اندیشیدن، و ماه فانی شدن و به ابدیت پیوستن است. محرّم مدرسه عشقی است که باید در آن درس آموخت. محرابی است که باید در آن به نماز عشق ایستاد و نردبانی است که باید از آن بالا رفت تا به لقای حق شتافت.
این روزها حال و هوای شهرهای ایران، حال و هوای محرم را پیدا کرده است. بیرقهای عزای "یا حسین" بر سردر خانهها و مغازهها و اماکن مختلف برافراشته شده و با دیدن آنها دلها هوایی میشوند. باز محرم رسید و لباس مشکیها محیا، جهت به تن رفتن عاشقان و عزاداران امام حسین علیهالسلام شدهاند. بغضها گلوی محبین حضرتش را میفشارند و قلوبشان تنگ و نالان شده است. و این نوا شنیده میشود:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
حضرت امام حسین علیهالسلام که خود مظهر انسانیّت و تجسم عدالت بود، پیوسته با بی عدالتی مبارزه میکرد و در آخر، جان مبارکش را در این راه نثار کرد. "عدالت خواهی" و "ظلم ستیزی" دو ویژگی برجسته قیام امام حسین علیهالسلام است که برای همیشه در صفحه تاریخ ماندگار میباشد و معیار تشخیص مبارزات و حرکتهای حق از باطل در طول تاریخ خواهد بود.
نهضت امام حسین علیهالسلام در کربلا برای این بود تا روح مسئولیت پذیری و حق خواهی را در جامعه زنده کند و بنیاد ظلم و استبداد را از جامعه بر کند و زنگارهای نیرنگ و فریب را از چهره دین اسلام بزداید و حقیقتِ پنهان شده در پشت پرده های ضخیم تحریف را برای مردم آشکار سازد و جان خفته جاهلان، گمراهان و فریب خوردگان را بیدار کند.
تقوا دژی استوار است که آدمی را در برابر خطا و گناه و پلیدی و زشتی حفاظت میکند و حسین علیهالسلام بهترین آموزگاری بود که عملاً آموخت تقوا، گوشه نشینی و عزلت و دوری از جامعه نیست؛ بلکه موهبتی است که با بصیرت، دانایی و ستیز دائم با هواهای نفسانی و مفاسد اجتماعی به دست میآید. حسین علیهالسلام مظهر تقوای الهی و نمونه اعلای وارستگی و پارسایی است و باید تقوای حقیقی را در مکتب حسینی بیاموزیم و آموزه های عاشورا را الگوی رفتارمان قرار دهیم.
عاشورا برای ما تنها یک حادثه نیست؛ بلکه نوعی فرهنگ و تاریخ آغازی دیگر است. حادثه عاشورا هرچند در زمانی بسیار کوتاه تحقق یافت و بیش از نیم روز دوام نیافت، امّا عمق حادثه چنان روایت تلخی را به تصویر میکشد که توجّه همه عالم را به خود معطوف میسازد و چنان شور و حرکتی میآفریند که همه قیامهای حقطلبانه و آزادیخواهانه از سرچشمهاش آب میخورد و بر محور آن میچرخد. این وظیفه ماست که فرهنگ عاشورا و پیام کربلا را خوب بشناسیم و سرمشق زندگی خود قرار دهیم.
واقعه ی عاشورا، با همه ی بزرگی مصیبت و بی هماوردی فجایعی که بر بزرگترین انسانهای تاریخ داشت، درسهای فراوانی دارد. توجه به این مسئله که در کنار شور حسینی نباید شعور حسینی فراموش شود و از قطره قطره اشکهایی که بر اباعبدالله (علیه السلام) ریخته می شود باید درس گرفت و در زندگی به کار بست، خود از درسهای عاشوراست.
امام حسین(علیه السلام) در زندگانی خود شاهد حوادث و وقایع تلخ و جان گدازی بودند و همین وقایع و ظلم هایی که طی سال های زیادی دل امام را به درد آورده بود، زمینه ساز قیام ایشان شد. در شناخت کامل یک واقعه، آشنایی نسبت به تمام ابعاد آن از جمله انگیزه و هدف وقوع آن رویداد بسیار مؤثر است. در واقع تلاش برای آگاهی نسبت به حادثه ای، بدون توجه به هدف آن، مطلب زیادی عاید انسان نمی کند. بر همین اساس بررسی اهداف و انگیزه های امام حسین(علیه السلام) از قیام عاشورا نیز ما را در شناخت تمام ابعاد این واقعه بزرگ و بهره مندی از آن یاری می کند.
قطعاً تصمیم امام برای قیام تصمیم یک شبه و یک ساعت نبود، بلکه عوامل بسیاری در آن تأثیر داشته و طی سالیان طولانی زمینه ساز آن شد. قطعاً نمی توان نقطه ای خاص در تاریخ را مدنظر گرفت و چنین بیان نمود که انگیزه قیام عاشورا دقیقاً از همین جا آغاز شد. اما آنچه برای ما روشن است این مطلب است که ظلم و ستم که بر امام و شیعیان و مردم جامعه اعمال گردید بزرگ ترین عامل واقعه عاشورا است.
شاید بتوان ریشه اصلی قیام عاشورا را در زمان معاویه جستجو کرد. همان زمانی که امام(علیه السلام) شاهد ظلم بر تک تک یاران پدر بزرگوارشان و تأثیر آن بر جامعه مسلمین بودند. همان زمانی که با دسیسه ها و نیرنگ های معاویه مالک اشتر به دیار حق شتافت.
امام درد از دست دادن عمار و ابوذر و تمام یاران باوفا و صادق را چشیده بودند. امام هدف از تبعید ابوذر را می دانستند و چگونگی تبعید او را دیده بودند. چرا؟ فقط به خاطر اینکه معاویه در پی جاه و مقام و حکومت بود و آن ها را سد راه خود می دید و از هر ترفند و روشی برای حذف انسان های بزرگ از مسیر خود بهره می برد.
امام حسین(علیه السلام) صلح برادر بزرگوارشان با معاویه را دیده بودند. صلحی اجباری که امام حسن بااینکه می دانستند معاویه به اصول آن پایبند نخواهد ماند، اما تا لحظه آخر به عهد و پیمان خود در صلح، وفا نمودند چراکه این صلح را به نفع اسلام و مسلمین می دانستند و همچنین وفای به عهد را لازم، اما رفتار معاویه چیزی جز جانشین کردن فرزند خدانشناس و شهوت پرست خود به منصب حکومت جامعه مسلمین نبود. این ها همه درد بر دل امام حسین (علیه السلام) بود. دردهایی که امام برای رفع آن ها و اصلاح امور مسلمین تلاش نمودند اما خودکامگی معاویه و پیروان او ادامه داشت و هرلحظه ظلم و ستمی عمیق بر جامعه مسلمین وارد می ساخت و قطعاً عمق این فجایع برای هیچ کس به اندازه امام آشکار نبود.
آیا اگر امام حسین(علیه السلام) در مقابل این همه جور و ستم که ما فقط به چند نمونه آن اشاره نمودیم، سکوت می کردند و مردانه نمی ایستادند، ما امروز با مطالعه تاریخ، ایشان را مورد مواخذه قرار نمی دادیم؟
ظلمی که زمینه ساز قیام اباعبدالله(علیه السلام) شد، ریشه دارتر از حکومت یزید بود، اما یزید آن را آشکار ساخت. معاویه در قالب اسلام و پوشش دین هدف پلید خود را پیش می برد، اما یزید به قدری در لذایذ زودگذر دنیا و شهوت و مقام پرستی غرق بود که حتی به پوشش گذاشتن بر اعمال بی شرمانه و دور از دین خود نیز نمی اندیشید. او فقط در پی بیعت گرفتن از امام بود تا بتواند از شورش احتمالی امام علیه خود جلوگیری کند. یزید حتی به سیاست های کثیف پدر خود نیز اهمیت نداد، به نصیحت پدری که با تمام پلیدی خود، او را از رویارویی با حسین ابن علی(علیه السلام) منع کرده و به او چنین گفته بود که: "حسین محبوب ترین شخص نزد مردم است، رویاروی او قرار نگیر."
تمام این امور در حالی است که تمام مورخان اسلام بر بی کفایتی و شهوت پرستی او اذعان دارند. با در نظر گرفتن تمام موارد بیان شده آیا چنین توقع می رفت که امام به عنوان ولی خدا با او مقابله نکنند؟
امام حسین(علیه السلام) در دوران معاویه با تمام فریب ها و نیرنگ های معاویه و با توجه به اینکه او با رعایت ظاهری دین اسلام اهداف خود را پیش می برد، از روشنگری و هدایت مردم دست نکشیدند، چگونه می توان از امام توقع سکوت داشت، زمانی که یزید رفتارهای بی شرمانه خود را علناً و بدون در نظر گرفتن حدوحدود اسلام انجام می داد و فقط در دنیای مادی و بی سرو انتهای خود غرق بود. همین ظلم و ستم ها و بی عدالتی ها امام را به قیام مجبور ساخت.
هلال ماه محرم است، دلم شکستهی غم است
ندا رسد ز آسمان محرم است، محرم است
فرا رسیدن ماه محرم و ماه عزای امام حسین(ع) بر همگان تسلیت باد.