نگاهی متفاوت به روز عشق در جامعه ایرانی
بیش از یک دهه میشود که روزی در اواخر بهمن ماه به نام "ولنتاین" یا "روز عشق" چهره شهرها را رمانتیک میکند. اگر سالها قبل، چهاردهم فوریه، تنها برای شهروندان کشورهای غربی روزی برای ابراز عشق محسوب میشد، حالا سالهاست "ولنتاین" به کشورهای شرقی هم راه پیدا کرده و جوانان آشنا یا ناآشنا به ریشه و تاریخچه این روز، آن را به عنوان روزی نمادین برای ابراز عشق و علاقه در نظر میگیرند.
حتی با وجود ممنوعیتهایی که به تازگی در ایران برای روز ولنتاین در نظر گرفته میشود، نگاهی به مغازههای سطح شهر، نشان میدهد این روز همچنان برای بسیاری از افراد جذابیت دارد؛ چه برای مغازهداران باهوش و زیرکی که از تولید و فروش انواع جعبههای قرمز، کادوهایی با طرح قلب و عروسکهای رنگی، شکلات های مخصوص و ... سود مناسبی را به جیب میزنند و چه برای نوجوانان و جوانانی که میخواهند عاشقی کنند.
بهر حال چه بخواهیم چه نخواهیم روز ولنتاین آنچنان در میان فرهنگ ما ایرانیان جا خوش کرده که میتوان آنرا به مثابه جزء جداییناپذیر از فرهنگ جوانان ایرانی قلمداد کرد بطوریکه این عزم دستهجمعی چندسالی است در زمانی مشخص به وقوع می پیوندد؛ مغازهها و گلفروشی و شکلاتفروشیها رونق میگیرند و ترافیک خیابان ها خبر از قرارها و برنامههای دونفره و بعضاً چندنفره جوانان برای جشن گرفتن این روز دارد.
این امر نشان میدهد که به هر حال روز عشق توانسته است خود را به مثابه یک امر فرهنگی گسترش یافته تثبیت کند و گویی پاره اجتنابناپذیری از فرهنگ امروز ما شده یا در حال شدن است. میتوان گفت آن چیزی که روز عشق را به ضرورتی فرهنگی تبدیل کرده است، بنیانهای تحول فرهنگی است که رابطههای بین دو جنس دستخوش آن شدهاند؛ همانطور که اشاره شد رابطههای مبتنی بر مصلحت به رابطههای رمانتیکتر و فردگرایانهتر، در حال تحول هستند؛ در نتیجه اهمیت یافتن روز عشق بیش از آنکه صرفاً به مثابه یک تفنن یا سرگرمی یا بهمثابه یک امر تحمیلی تلقی شود، بیشتر برخاسته از تحول در تجربه پیوندهای عاطفی و رمانتیک بین دختران و پسران است.
هرچند بسیاری از جوانان و نوجوانان با جدیت و حرارت در پی گرامیداشتن والنتاین گوی سبقت را از دیگران میربایند، اما هستند کسانی که اعتقادی به نمادینشدن یک روز برای عشق ندارند و معتقدند عشق اگر باشد، هر روز میتواند جشن گرفته شود. گرچه عاشقان روز عشق همچنان طیف گستردهای از جوانان را تشکیل میدهند، اما در این میان، عده دیگری هستند که نگاه متفاوتی به این روز دارند ...
آنها جنبشی را راهاندازی کردهاند به نام V-Day؛ این جنبش یک حرکت جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان و دختران است که از سال 1998 تا به امروز در حال فعالیت است و بخشی از این رویدادها مربوط به ماه فوریه (V-Season) و 14 فوریه (V-Day) است. این حرکت بنا دارد به عشاق، مخصوصاً در روز ولنتاین، یادآوری کند شاید بهترین هدیه به کسی که دوستش دارند، این است که مصادیق خشونت را شناخته و آنها را به کار نگیرند؛ خشونت کلامی، فیزیکی، جنسی و بسیاری از انواع دیگر خشونت و آزار، که شاید شخص آزاردهنده قصدی هم برای آن نداشته باشد و از روی ناآگاهی، آنها را مرتکب شود.
از جمله فعالیتهای این فعالان مدنی، میتوان به برنامهریزی رویدادهایی برای گسترش آگاهی و جمعآوری منابع مالی برای کمک به زنان و دختران قربانی خشونت اشاره کرد. این سازمان هر سال از گروههای نمایشی و افراد مختلف دعوت میکند تا به صورت همزمان در سراسر جهان با اجرای برنامههای نمایشی مشخص شده در چهارچوب این جنبش برای مبارزه با خشونت علیه زنان بهپا خیزند.
به گزارش خبرآنلاین؛ امسال، برای اولینبار تهران نیز همزمان با 60 کشور به طور رسمی میزبان این برنامه است و تلاش دارد از طریق مونولوگهایی که در یک نمایش به کار میرود، افراد جامعه را با مصادیق خشونت علیه زنان و دختران آشنا کند. گروه تئاتر اگزیت از سال 2008 به این جنبش پیوسته و تاکنون هر ساله با اجرای نمایشهای گوناگون به کارگردانی مهرداد خامنهای در کشورهای نروژ و آلمان، این جنبش را همراهی کرده و مجموعه مونولوگهای "یک خاطره، یک مونولوگ، یک فریاد و یک نیایش" را به روی صحنه آورده است که همگام با جنبش جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، در راستای اهداف بنیاد امید مهر (برای کمک به زنان و دختران آسیبدیده در تهران) اجرا میشود.
همچنین در کنار این تئاتر، مجموعه پرترههایی از بازیگران این اثر، که هرکدام نشاندهنده خشونت علیه زنان هستند، به نمایش گذاشته شدهاند. "تا زمانی که خشونت متوقف شود" شامل پرترههای اثر رضا جاویدی است که درباره آنها میگوید: بسیاری از افراد در روز ولنتاین به کسانی که دوستشان دارند گل و کادو هدیه میدهند، اما نمیدانند که در طول سال، ممکن است این خشونت باشد که هدیه میدهند. عدهای از روی ناآشنایی، نسبت به کسانی که دوستشان دارند، رفتارهای ناخوشایندی نشان میدهند و در حالی که فکر میکنند بعضی از رفتارهایشان دوستانه است، برای طرف مقابلشان، رفتاری خشونتآمیز محسوب میشود.
این هنرمند عکاس میگوید: از این رو، همگام با حرکت جهانی منع خشونت علیه زنان و نمایش "یک خاطره، یک مونولوگ، یک فریاد و یک نیایش"، تصمیم گرفتیم عکسهایی نیز از این نمایش ارائه کنیم. عکس، از آن جهت درباره ارائه مضامینی از این قبیل اهمیت دارد که بهراحتی میتواند در فضای مجازی دست به دست شود و تعداد افراد بیشتری از طریق دیدن آن، با مفاهیم مورد نظر آشنا شوند.
جاویدی اشاره میکند: در جریان این نمایش و بعد از انتشار این عکسها، بازخوردهای زیادی از افراد مختلف بویژه زنان گرفتیم، آنها با این تصاویر احساس همدردی کرده و حتی بعضی از مواردی که از نظر آنها مصداق خشونت محسوب میشد و آن را در زندگی روزمره لمس کرده بودند، به ما انتقال دادند. بسیاری از زنان، از انواع خشونت خانگی سخن گفتند در حالی که معمولاً تصور میشود این مسائل نباید از چهاردیواری خانه بیرون بیاید و از این طریق، شدت بیشتری هم پیدا میکند.
او درباره وظیفه هنر و هنرمند در مواجهه با چنین موضوعات اجتماعی نیز معتقد است: بسیاری از مسائل و مشکلات اجتماعی، ریشه در فرهنگ دارد، بنابراین هنرمند و کسانی که دغدغه کار فرهنگی دارند، نمیتوانند نسبت به این موضوعات بیتوجه باشند. در عین حال، یکی از بهترین شیوههای اصلاح جامعه، راههای فرهنگی است. درباره خشونت علیه زنان و دختران نیز متأسفانه سکوتی در جامعه وجود دارد که فکر میکنم با کارهای فرهنگی میتوان این سکوت را شکست. هنرمند شاید نتواند کار عملی و قانونی انجام دهد، اما همین که بذری در فکرها بکارد، میتواند به آیندهای بهتر امیدوار باشد. مهم این است که سکوت را بشکنیم؛ هرچه بیشتر درباره مشکلات اجتماعی مانند خشونت علیه زنان حرف زده شود، بیشتر میتوان ابعاد آن را شناخت، راهکار پیدا کرد و با آگاهکردن مردم، از بروز آنها جلوگیری کرد.