تصاویری از واقعیت جنگ هشت ساله ایران و عراق
عکاسی شاید بیواسطهترین ابزار برای ثبت تلخی و خوفناکی جنگ باشد. حسن سربخشیان که خود عکاس حرفهای مطبوعات است سراغ سه عکاس جنگ رفته و درباره تجربیات آنها از ثبت تصویری جنگ با آنها گفتوگو کرده است.
به روز ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ که فکر میکنم، غرش هواپیماهای عراقی و شکستن دیوار صوتی محل سکونت ما در شهر تبریز، اولین خاطرهای است که به ذهنم میآید. اما این تنها ابتدای خاطرات بیشمار من و میلیونها ایرانی از شروع جنگی هشت ساله بود.
۲۷ سال بعد از پایان جنگ هشت ساله بین ایران و عراق بسیاری از ایرانیان همچنان با خاطرات و اثرات آن روزهای دشوار، روزگار سپری میکنند. اما آن چه ذهن ما را بیشتر متوجه آن روزگار میکند، اغلب تصاویر و فیلمهای موجود از جنگ است.
در سالهای سپری شده بعد از آغاز جنگ هشت ساله برخی به ساخت فیلمهای سینمایی و تلویزیونی روی آوردند تا در جهت ثبت آن رویداد مهم تاریخ معاصر سهمی داشته باشند. این افراد عمدتا وابسته به سازمانهای دولتی و یا نهادهای رسمی کشور بودند و دیدگاههایی محافظه کارانه و بعضا اغراق شده (به نفع ایران) را در آثار آنها میتوان دید. اما در این میان آنچه آسانتر میتوانست برای روایت تاریخ جنگ به کار گرفته شود، استفاده از عکس و عکاسی بود که بیواسطه با مخاطب سخن میگوید.
عکاسان جوانی که به فاصله کمتر از دوسال قبل از آغاز جنگ در خیابانهای شهرهای بزرگ و در میان خون و آتش به عکسبرداری از انقلاب سال ۵۷ پرداخته و آن را مستند کرده بودند، این بار هیچ تصوری از عکاسی جنگ نداشتند و برای اولین بار با اتفاقی تلختر از آنچه در روزهای انقلاب شاهد آن بودند مواجه شدند. این جوانان که نسلی اغلب خود آموخته و علاقهمند به عکاسی بودند، لحظات بسیاری از جبهههای نبرد را به تصویر کشیدند.
اما عکاسی در جبهههای نبرد در هیچ جنگی آسان نبوده و نیست و جنگ هشت ساله ایران و عراق نیز از این امر مستثنی نبود. ورود خبرنگاران و عکاسان به میدان نبرد همواره حساسیت بسیار بالایی را در میان نظامیان کشور به خاطر امکان لو رفتن اطلاعات آن مناطق در پی داشت. همین امر کار اطلاع رسانی را با مشکل مواجه میکرد و عکاس و خبرنگار به عنوان عناصری مزاحم و در برخی موارد جاسوس تلقی میشدند.
اما علیرغم تمامی محدودیتها و دشواریهای موجود، ثبت اتفاقی به وسعت یک جنگ همه جانبه که میتوان آن را بزرگترین جنگ کلاسیک بعد از جنگ جهانی دوم نامید، عکاسان مطبوعاتی ایران را بر آن داشت تا نسبت به ثبت آن رویداد مهم اقدام کنند. میتوان گفت هیچکدام از عکاسان ایرانی حاضر در جنگ ایران و عراق تجربهای از حضور در میدانهای نبرد نداشتند و همین امر باعث شد تا آنها تنها بر اساس گذشت زمان و با روش آزمون و خطا مجرب شوند. تقریبا اغلب آنها اولین و آخرین جنگ در کار حرفهای خود را ثبت کردند و در سالهای بعد در هیچ جنگی در خارج از مرزهای ایران به عنوان عکاس حضور نداشتند.
اکنون تصاویر آن روزها بدون واسطه، نسل جوان کشور را بعد از گذشت ۳۵ سال از آغاز جنگ بین ایران و عراق در جریان آنچه رخ داده است، قرار میدهند؛ تصاویری که براساس اعلام سایت "انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس" یک میلیون و ۲۰۰ هزار قطعه ازآنها تاکنون جمع آوری شده است. اما نگرانی از نگهداری نگاتیوهای برجای مانده از جنگ براساس معیارهای استاندارد در اکثر مصاحبههای عکاسانی که از هشت سال نبرد میان دو کشور عکاسی کردهاند همچنان باقیست. عکسهایی از ساسان مویدی، جاسم غضبانپور و مهدی منعم از جنگ هشتساله ایران و عراق و بازماندگان آن را در گالری زیر آوردهایم.
مهدی منعم: من سالها با صحنههای تلخی روبرو شدم که با دوربین عکاسی آنها را مستند کردم. این عکسها حاصل احساس ناخوشایندی است که از کابوسی به نام جنگ در ذهن دارم.
یکی از کشته شدگان عراقی جنگ در فاو و در دریاچه ماهی: جسد رها شده فردی در میدان نبرد همچون آثار چیدمان هنرمندان مدرن در فضایی تخیلی برابر چشمان بیننده قرار دارد.
مهدی منعم: جنگ اتفاق ناخوشایندی بود که در آن عدهای بردند و عدهای باختند. من و قربانیان غیر نظامی جنگ در گروه بازندگانیم.
ساسان مویدی: عکاسی وقایع مرتبط با جنگ برایم مهم و با ارزش بود چرا که میدانستم قسمتی از تاریخ کشورم را ثبت میکنم.
نمایی از یک منطقه مسکونی در تهران در زمان جنگ شهرها
لحظه وداع یا دیدار دوباره؛ عکسی از کتاب "پنجاه روز از جنگ به روایت تصویر"
در طول جنگ هشت ساله حملات گستردهای به مناطق مسکونی انجام گرفت که در جریان آنها زنان و کودکان بیدفاع بیشترین آسیبها را متحمل شدند و بر اثر این حملات تعداد بسیاری مجروح و معلول شدند.
قربانیان جنگ تنها مردان نبودند.
جنگ شهرها؛ نمایی از داخل یک پناهگاه در یکی از مناطق مسکونی تهران
نمایی از شهر حلبچه پس از بمباران شیمیایی در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶
با پایان جنگ هشت ساله، کار برخی از عکاسان تازه شروع شده بود تا از آثار برجای مانده از آن جنگ ویرانگر عکاسی کنند.
جاسم غضبانپور به خاطر شناختش از جغرافیای محیط و بر اساس علاقه فردی خود توانسته است بالغ بر شش هزار قطعه عکس از جنگ هشت ساله ثبت کند.
بر اساس آمار رسمی بنیاد شهید ایران، جنگ هشت ساله ایران و عراق نزدیک به ۵۵۰ هزار معلول به جا گذاشت که از این تعداد ۶۰ درصد دارای معلولیت تا ۲۵ درصد و بقیه معلولیت بالای ۲۵ درصد دارند.
میتوان گفت هیچکدام از عکاسان ایرانی حاضر در جنگ ایران و عراق تجربهای از حضور در میدانهای نبرد نداشتند و همین امر باعث شد تا آنها تنها بر اساس گذشت زمان و با روش آزمون و خطا مجرب شوند.
با پایان جنگ هشت ساله، کار برخی از عکاسان تازه شروع شده بود تا از آثار برجای مانده از آن جنگ ویرانگر عکاسی کنند.
زخمهای جنگ کهنه میشوند اما التیام نمییابند. زخم خوردگان تنها میآموزند که رنج را تاب آورند و با درد زندگی کنند.