چهارده نشانه ی یک پدر خوب و توانمند
زمانی که جوان تر بودم، با خودم فکر می کردم که پدر خوب بودن خیلی آسان است. بعدها که بزرگ تر و بالغ تر شدم، فهمیدم پدرم واقعا مرد شگفت انگیزی است که از پس چنین وظیفه ی سختی، به راحتی قدم زدن در پارک برمی آید. با اینکه هنوز در زمینه ی شیوه های پدری کردن تجربه زیادی ندارم، اما بهترین چیزهایی که از بهترین پدرها یاد گرفته ام را می خواهم با شما در میان بگذارم. به این امید که شما نیز، جزو بهترین پدرهای دنیا باشید.
1. به فرزندان شان گوش می دهند
منظورم از گوش دادن این نیست که وقتی بچه هایشان با آن ها صحبت می کنند، آن ها فقط سر تکان می دهند و لبخند می زنند. همه این کار را بلد هستند. یک پدر فوق العاده خوب، وقتی پسرش در حال تعریف داستانی بی سر و ته و شاخ و بال دادن به خیال پردازی هایش درباره ی کارتونی عجیب است، با ایجاد گفت و گویی خلاقانه و هدفمند در مورد موضوع مد نظر فرزندش، به رشد خلاقیت او کمک می کند. چنین پدری در اوقات سخت و زمانی که فرزندش به شانه ای برای گریستن نیاز دارد، در کنارش هست و آماده است تا با اندرزهای کارآمد پدرانه اش، به پیشرفت او کمک کند.
پدران خیلی خوب، از درون و برون فرزندان شان مطلع هستند. از اینرو، زمانی را به آن ها اختصاص می دهند و سر تا پا گوش می شوند.
2. به علایق فرزندان شان علاقه مند هستند
بهترین پدرها، به علایق فرزندان شان، علاقه و تمایلی حقیقی نشان می دهند. البته که تمامی پدرها به سرگرمی های مشترک خود و فرزندان شان علاقه نشان می دهند. اما پدرهای خاص و فوق العاده، به فرزندان شان این امکان را می دهند که علایق مخصوص به خود را دنبال کنند.
چنین پدرهایی نه تنها به فرزندان شان اجازه می دهند که به دنبال تحقق رویاهای شان بروند، بلکه خودشان نیز به این رویاها و اهداف علاقه نشان می دهند. آن ها در اوقات فراغت شان به دنبال اطلاعاتی پیرامون سرگرمی ها و علایق فرزندشان هستند، بدین ترتیب زمان با کیفیت و سودمندتری را با فرزندشان می گذرانند. چنین پدرهای فوق العاده ای، حتی از صرف زمان برای علایق خود به نفع رسیدگی و مشارکت در پیگیری اهداف فرزندشان، می کاهند.
3. عمیقا به فرزندشان توجه می کنند
پدرهای خوب فقط در نقش شانه ای برای گریستن ظاهر نمی شوند، بلکه این پدرهای شگفت انگیز، خود را وقف رفاه فرزندان شان می کنند و بار مسؤولیت آن ها را نیز به دوش می کشند.
خلق و خوی آن ها وابسته به روحیه ی فرزندشان است. چطور می توانند از زندگی و لحظات خود لذت ببرند، وقتی می بینند که فرزندشان نگران و آشفته است؟ از سوی دیگر، در بدترین و سخت ترین روزها، چه طور یک پدر می تواند ناراحت باشد وقتی می بیند که فرزندانش شاد و خوشحال هستند؟ پدرهای فوق العاده خوب، نه تنها به خانواده یشان اهمیت می دهند، بلکه این توجه را نسبت به همه ی افراد و اشیای اطرافشان دارند.
4. توجه عمیق خود را ابراز می دارند
بهترین پدرها به ندرت پشتیبانی خود را دریغ می کنند. آن ها توجه خود را عمیقا ابراز می دارند. نشانه ی یک پدر فوق العاده، این است که تا می تواند، نشان دهد که چه قدر به فرزندش اهمیت می دهد.
5. آن ها به فرزندان شان کمک می کنند تا پاسخ سوال هایشان را بیابند
هیچ وقت این لحظه را فراموش نخواهم کرد و هر وقت به آن فکر می کنم، می گویم ای کاش که آن مرد فقط عمو یا خویشاوند آن بچه بوده باشد نه پدرش. در منطقه ی برگزاری مسابقات محلی اسب دوانی، بچه ی کوچکی پشت سر من نشسته بود و از مردی که همراهش بود، یک سره درباره ی ماشین ها و کامیون ها سوال می پرسید. سرانجام این مرد حوصله اش سر رفت و گفت: " ای بابا، چه قدر سوال می پرسی. حوصله ی من سر رفت" و این آخرین باری بود که من صدای پسرک را شنیدم.
من اگر جای آن مرد بودم، دست آن بچه را می گرفتم و به محل پارک و تعمیر ماشین ها می آوردم و از مکانیک مهربان و باحوصله ای خواهش می کردم که به تمامی سوالات بچه پاسخ دهد. با این کار، یک پدر نمی تواند به تمام سوالات فرزندش پاسخ دهد، اما به او یاد می دهد که وقتی در مورد سوالات و ذهنیاتش مطمئن نبود، چه طور به دنبال یافتن پاسخ بگردد.
6. امکان پرورش خلاقیت و خیال پردازی را به فرزندان شان می دهند
همان طوری که پدری باید فرزندش را به سمت دستیابی پاسخ به سوالاتش راهنمایی کند، او بایستی این امکان را هم به فرزندش بدهد که زمانی را در خیالاتش بگذراند. با زدن برچسب "افکار احمقانه" به بچه ها، فقط و فقط قوه ی تخیل و رویا پردازی آن ها را نابود می کنید، به طوری که هرگز نمی توان آن را پرورش داد. از سوی دیگر، پدری که مقوا، قیچی، نوار و رنگ در اختیار فرزندش می گذارد، خواهد دید که او به طور شگفت آوری می تواند با همین چیزها چه قدر توانایی های خود را نشان دهد. پدرهای فوق العاده خوب، فرصت های بی پایانی را در اختیار فرزندان شان می گذارند تا کودکان بتوانند استعداد و ذهنیت خود را پرورش دهند.
7. آن ها مطالب زیادی را برای فرزندان شان می خوانند
وقتی شش سالم بود، یادم هست که یک روز، ساعت شش و نیم صبح، گریه کنان وارد اتاق پدر و مادرم شدم، فقط به خاطر این که خبر درگذشت دکتر "سئوس" را در روزنامه ی صبح خوانده بودم. آن موقع شش ساله بودم و مطالعه ی روزنامه ی صبح، یکی از عادات من شده بود. می توانید حدس بزنید که ریشه ی چنین عادتی از کجا بود.
اگر چه مادرم هر شب، وقت خواب برایم قصه می خواند، اما پدرم همیشه روزنامه ی صبح را برای من مرور می کرد و همیشه هم مشغول خواندن مجلات ورزشی و ماهیگیری بود. با انجام چنین کاری، او الگوی مهمی برای ما شد که مطالعه با اهداف گوناگون را جزو برنامه ی زندگی روزمره یمان قرار دهیم.
8. دست گل فرزندشان را رفع و رجوع می کنند
مطمئنم وقتی که بچه دار شویم، همسرم در این یک مورد بیشتر کمک می کند، اما پدرهای خوب به خاطر عوض کردن پوشک، تمیز کردن استفراغ و یا هر کثیف کاری دیگر بچه ها، هیچ احساس ناراحتی و چندشی ندارند. آن ها خیلی خونسرد می توانند به این کثیف کاری ها نگاه کنند، ولی می دانند که باید به همسر عزیزشان کمک کنند و البته پیرامون مراقبت از بچه ها نیز وظایفی دارند.
اگر به ۱۲ سال جلوتر برویم، می بینیم همین پدرهای توانمند، درباره ی سن حساس نوجوانی فرزندانشان، حرفی برای گفتن دارند. اگر چه این کارها نمی تواند آسان باشند، اما پدرهای خوب با آگاهی از این که در طولانی مدت از داشتن فرزندان شان سود می برند، این ناراحتی و ناخوشایندی را پشت سر می گذارند.
9. آن ها صبور و خوددار هستند
پدران فوق العاده عالی، هیچ گاه کنترل خود را از دست نمی دهند. آن ها ممکن است از درون در جوش و خروش و یا ناراحت و یا حتی در هراس باشند، اما پدرهای خیلی خوب هرگز نمی گذارند که فرزندان شان متوجه این موضوع شوند. آن ها با آرامش و کاملا مدیریت شده، با مشکلات برخورد می کنند و احساسات منفی را تا جایی که می توانند از خود دور می کنند، زیرا می دانند که انتقال این احساسات به فرزندان آن ها، باعث ترس و نگرانی آن ها می شود.
پدرانی که این چنین رفتاری دارند، باعث فخر فرزندان شان به دوستان شان هستند؛ رفتار و اعمال پدران شان که به آن ها این امکان را داده اند که به درستی فکر کنند که پدرشان فوق العاده ترین شخص در کل جهان است، بسیار ارزشمند است.
10. آن ها از چیزهای بچگانه می گذرند
پدر شدن یعنی بخشی از خود را از دست دادن و در عوض چیزهای بیشتر دیگری را به دست آوردن. وقتی پدر می شوید، دیگر تا ساعاتی از نیمه شب را با دوستان گردش بودن، پسندیده نیست. دیگر نمی توان تمام بعدازظهر روز تعطیل را با زیر شلواری جلوی تلویزیون گذراند و یقینا چندان جالب نخواهد بود که صدای کوبنده ی موسیقی ماشین تان را آن قدر زیاد کنید. اما بهترین پدرها می دانند که لذت هیچ تفریحی، با ایستادن کنار تخت و تماشای فرزندشان که به آرامی خوابیده است، برابری نمی کند. حال به جای این که تا لنگ ظهر بخوابند، ترجیح می دهند که ساعت ۶ صبح به تفریح و ماهیگیری بروند. حال به جای قراردادن هندزفری در گوششان و گوش کردن به آهنگ های رپ، دوست دارند شاهد رقص و آواز خوانی کودک شان در صندلی عقب ماشین باشند. پدران خوب می دانند که رها کردن زندگی گذشته شان می تواند به رسیدن به چیزهای بزرگ تر و بهتری بیانجامد.
11. آن ها دیگران را مقدم بر خود می دانند
و این جا دوباره باید پدرم را مثال بزنم. هر سال موقع کریسمس، پدرم همیشه این شوخی را می گفت که "امسال بالاخره قایق ماهیگیری می خرم". از زمان بچگی من، پدرم همیشه این حرف را می زد و مطمئنا در طی این سال ها او می توانست پولی را بابت این قایق هزینه کند، ولی همیشه تهیه ی هدایایی برای همسر و فرزندانش و فراهم کردن هزینه های مسافرت و تعطیلات را بر علایق شخصی خود مقدم داشته است. او به عنوان یک پدر خوب، همیشه علایق خود را در پس شادی خانواده اش نگه داشته است.
12. آن ها وسایل مورد نیاز خانواده را فراهم می آورند
بهترین پدرها، میلیاردهایی نیستند که هر چه فرزندشان اراده کند، برایش می خرند. آن هایی نیستند که هر دو هفته یک بار، خانواده یشان را با پروازهای خارجی به سفر می برند. من نمی گویم، کسانی که می توانند این کارها را برای خانواده شان انجام دهند، پدرهای خوبی نیستند؛ بلکه فقط از روی چنین کارهایی نمی توان در مورد پدر خوب بودن قضاوت کرد.
مرد دوشغله ای که غذای خانواده اش را به سختی فراهم می آورد، مردی که شب کار است اما هر روز حواسش هست که دنبال فرزندش در مدرسه برود، مردی که از رئیس خود متنفر است، اما هر روز با لبخند سر کار می رود تا خانواده اش سقفی روی سر داشته باشند؛ اینها پدرهای خوب هستند، کسانی که برای شان مهم نیست کاری که انجام می دهند چقدر سخت است، چون این سختی را به رنج نکشیدن خانواده یشان ترجیح می دهند.
13. هر وقت به آن ها نیاز هست، می توان آن ها را پیدا کرد
درباره پدرهایی که می توان به همدلی و همدردی شان اعتماد کرد، صحبت کردیم، اما کار بیشتری هم از دستشان بر می آید. پدرهای فوق العاده خوب، تمامی امکانات شان را برای پشتیبانی از فرزندشان به کار می گیرند. پدری خسته از یک روز کاری به خانه برمی گردد و فرزندش باید با کسی فوتبال تمرین کند؟ مشکلی نیست.
اگر رئیسش از او بخواهد که تا دیر وقت اداره بماند، روزی که دخترش اجرای تکنوازی دارد، محال است این اضافه کاری را بپذیرد. حتی اگر او بداند که چرت بعد از ظهرش را از دست می دهد و یا رئیسش آن پرونده را فردا از او می خواهد، باز هم یک پدر فوق العاده، فارغ از این که چه پیش می آید، فرزندش را ناامید نمی کند.
14. آنها به راستی عاشق این احساس پدرانه ی خود هستند
بهترین پدرها می دانند که هیچ چیزی لذت بخش تر و ارزشمندتر از پدر بودن نیست. پول، اموال، ترفیع و یا …، هیچ چیزی در دنیا نمی تواند به اندازه ی تربیت دختر و یا پسری که بعدا می توانید به او افتخار کنید، معنادار باشد.
شاید یک مرد برای پدر خوب بودن نیاز باشد که خود را تغییر دهد، اما او با آغوشی باز از این تغییر استقبال می کند. بهترین پدرها از جوانی در انتظار پدر شدن بوده اند و خیلی ساده برای موقعیت مناسب این اتفاق بی نظیر انتظار کشیده اند.