کدام رازهایمان را به همسرمان نگوییم؟
سال ها بود که برای ما از مزیت تنهایی درد کشیدن می گفتند و از اینکه عاشق واقعی، نمی گذارد آب توی دل عشقش تکان بخورد. در کنار همه این توصیه ها، از لزوم رو کردن همه اسرار مگو در مقابل شریک زندگی هم کم نمی گفتند و در گوش مان می خواندند که جز دردها و آشوب هایی که در دل مان است، باید همه چیز را با کسی که کنارمان روزهایش را شب می کند در میان بگذاریم.
نگاهی به زندگی خودتان بیندازید! میان شما و همسرتان چه حرف های نگفته ای هست؟ شما هم همیشه با ترس از اینکه این نقطه های پنهان زندگی تان آشکار شوند و به عشقی که میان شماست آسیب بزنند روزهای تان را شب می کنید؟ ما به شما می گوییم که نگفتن چه رازهایی می تواند به رابطه شما آسیب بزند و چه حرف هایی را می توانید بدون عذاب وجدان برای همیشه در دل تان حبس کنید.
توی بدهی دست و پا می زنم
از قدیم شنیده اید که مرد واقعی مشکلاتش را پشت در خانه می گذارد و با لبخند وارد خانه اش می شود؟ اگر زیر بار بدهی و قرض کمرتان خم شده، به فکر رفتن در قالب چنین مردی نیفتید و موضوع را پیش از آنکه کار بالا بگیرد با همسرتان در میان بگذارید. او نه تنها شریک قلب، بلکه شریک جیب شما هم هست و اگر جیب تان پرپول یا خالی از پول شود، این اتفاق در زندگی او هم تاثیری غیرقابل انکار می گذارد. نمی گوییم همسرتان را نسبت به آینده اقتصادی تان بی اعتماد کنید، کافی است برایش توضیح دهید که مشکل چرا و چطور ایجاد شده است و اگر برای حل مشکل نیاز به همکاری او دارید، با دقت برایش توضیح دهید که چه کمکی از او می خواهید و قدمی که برای حل شدن این مشکل برمی دارد، چه تاثیری در آینده اقتصادی خانواده تان می گذارد.
سال ها پیش عاشق شدم
اگر سابقه یک عشق بی سرانجام در کارنامه عاطفی تان است، دلیلی ندارد همسرتان را از آن احساس قدیمی با خبر کنید. آیا کسی که به او دل بسته بودید امروز در زندگی شما نقشی دارد؟ آیا گفتن این راز تغییری در زندگی مشترک شما ایجاد می کند؟ اگر پاسخ تان به این سوال ها منفی است و با گفتن چنین رازی تنها می خواهید برای همسرتان درددل کنید، کارشناسان هافینگتون پست به شما توصیه می کنند، سراغ راه دیگری برای نزدیک تر شدن به همسرتان بروید. گفتن چنین موضوعی، جز ایجاد یک اشتغال آزار دهنده و البته بی جهت ذهنی برای همسرتان پیامدی ندارد. با بیان چنین موضوعی می خواهید حسادتش را قلقلک دهید و بیشتر مورد توجهش قرار بگیرید؟ مراقب باشید که این شیوه تلاش کردن برای جلب محبت او به حبس شدن تان در قفسی از بی اعتمادی ختم نشود.
اخراج شده ام
شاید جزئیات آنچه در محل کار شما می گذرد، به همسرتان ارتباطی نداشته باشد، اینکه امروز در محل کارتان رئیس با شما بد صحبت کرده چندان ربطی در زندگی مشترک شما ندارد و دانستن آن در زندگی او تغییری ایجاد نمی کند، اما اتفاق مهمی مثل از دست دادن شغل که با از دست دادن درآمد و تغییر در موقعیت اجتماعی هم همراه می شود، نباید از چشم همسر شما پنهان بماند. می ترسید نگران آینده شود و استرس به جانش بیفتد؟ اشکالی ندارد! او هم در روزهای خوب و هم در روزهای سخت، شریک زندگی شماست؛ پس این نگرانی و اضطراب را تنهایی به دوش نکشید و با گفتن واقعیت به او، برای هموار کردن شرایط در کنار هم تلاش کنید و برای شرایط استرس زایی که ایجاد شده راه حل پیدا کنید.
از خانواده اش بیزارم
هیچ حس مثبتی نسبت به خانواده شریک زندگی تان ندارید و از بودن در کنارشان لذتی نمی برید؟ فکر می کنید غر و لند کردن در زمانی که به دیدن شان می روید و ابراز نارضایتی از وقت گذراندن با آنها، یعنی در میان گذاشتن سلیقه تان با همسرتان و نزدیک تر شدن به او؟ اشتباه می کنید! خانواده شما و شریک زندگی تان باید از خطوط قرمزی باشند که در زندگی مشترک نباید روی شان پا بگذارید. دوست شان ندارید؟ اشکالی ندارد! لزومی ندارد که شما عاشق خانواده همسرتان باشید؛ اما «باید» به آنها احترام بگذارید و به همسرتان هم نشان دهید که چنین خط قرمزی را به رسمیت می شناسید.
جواب آزمایش هایم مشکوک است
شاید نداشته باشد که مشکلات را با همسرتان در میان بگذارید و شاید بتوانید برخی حرف های دل تان را به عنوان محدوده شخصی که جز شما کسی از آن باخبر نیست حفظ کنید؛ اما حرف هایی که در مورد سلامت تان وجود دارد، در گروه این رازها قرار نمی گیرند. شریک زندگی شما باید بداند که جسم تان در چه وضعیتی قرار دارد. اگر دکتر ها حرف خوبی در مورد سلامت شما نمی زنند، باید همه آنچه شنیده اید را با او در میان بگذارید. حاصلش چیست؟ او یا می تواند به شما کمک یا اینکه لااقل می تواند خودش را برای روزهای سختی که باید در کنار شما آنها را بگذراند آماده کند.
دیگر عاشقش نیستم
اگر احساس تان در مورد شریک زندگی تان فرق کرده یا اینکه احساس می کنید در رابطه میان شما یک جای کار می لنگد، باید موضوع را با او در میان بگذارید. به همسرتان بگویید چه احساسی دارید و دلایلی که تصور می کنید چنین تغییراتی در احساس شما ایجاد کرده اند را هم با او در میان بگذارید. حرف هایش را بی طرفانه و با آرامش بشنوید و ایده آل تان از یک زندگی خوب را برایش شرح دهید. اگر احساس کردید مکالمه دونفره شما به جای خوبی نمی رسد، از یک مشاور خانواده برای پیدا کردن الگوی خوب و البته شدنی برای ساختن زندگی موفق کمک بگیرید و اجازه ندهید سکوت تان رسیدن به چنین ایده آلی را هر روز سخت تر کند.
سرد شده ام
از رابطه زناشویی تان لذتی نمی برید و هر بار به خاطر همسرتان این رابطه را تحمل می کنید؟ سرد شدن شما نباید مثل یک راز بماند و از همسرتان پنهان شود. اگر نمی خواهید این بی میلی در رابطه شما ماندگار شود و به آن آسیب بزند، موضوع را با همسرتان در میان بگذارید. اگر دلیل این سردی برای خودتان روشن است، آن را با همسرتان مطرح کنید و برای برطرف شدن دلیل مورد نظر تلاش کنید. اما اگر خودتان هم نمی دانید چطور کارتان به اینجا کشیده، با همسرتان سراغ یک متخصص سکسولوژیست بروید و ریشه های این سردی را در کنار هم بررسی کنید.
یک جای کار خانواده ام می لنگد
اگر در خانواده شما مشکلی است که دانستن یا ندانستن آن تغییری در زندگی همسرتان ایجاد نمی کند، دلیلی برای در میان گذاشتن آن راز با همسرتان وجود ندارد. حتما حواس تان باشد که تاثیر آن را درست بررسی کنید. شاید فقط از نظر شما موضوع اهمیتی نداشته باشد بنابراین تلاش کنید از زاویه دید او هم به موضوع نگاه کنید. هرگز در مقابل شریک زندگی تان، وجهه خانواده خود را خراب نکنید و اگر گفتن یا نگفتن موضوع، تاثیری در رابطه شما و همسرتان نمی گذارد، آن راز را در دل خود نگه دارید. می خواهم مادر/پدر شوم
نه تنها از همان لحظه ای که احساس می کنید به مادر یا پدر شدن میل دارید، بلکه از روزهای پیش از ازدواج تان باید در این مورد با شریک زندگی خود صحبت کنید. چنین میلی، چیزی نیست که بخواهید آن را زیر شرم یا همرنگ شدن با کسی که در کنارتان زندگی می کند پنهان کنید و در آینده او را به خاطر نارضایتی پنهانی که به جان تان افتاده قربانی کنید. او باید بداند در دل شما چه می گذرد و برای اینکه قدمی برای رسیدن به خواسته شما بردارد یا عواقب محروم ماندن شما از آن خواسته را بپذیرد، آماده شود.
اگر می خواهید رازتان را بگویید
تا اینجای مطلب برای تان توضیح دادیم که چه رازهایی را بهتر است برای همیشه در دل تان نگه دارید و حق شریک زندگی شماست که از چه موضوعاتی باخبر شود، اما گفتن رازها هم آداب خودش را دارد که در این چند سطر با آنها آشنا می شوید.
سر میز مذاکره بنشینید
در یک محیط آرام و خاص قرار بگذارید. یک گوشه دنج در یک پارک یا صندلی خاصی در کافه ای خلوت می تواند برای این گفت وگو مناسب باشد. با همسرتان در محلی آرام بنشینید و با آرامش و انتخاب جملاتی شفاف که اجازه ایجاد سوء تفاهم را نمی دهند، ماجرا را برایش شرح دهید.
بشنوید
شما می خواهید راز مهمی را بگویید، اما دلیلی ندارد که تنها گوینده این جلسه شما باشید. شاید همسرتان با شنیدن حرف های شما نگران، مضطرب یا بدبین شود. این واکنش های منفی می تواند طبیعی باشد اما نباید اجازه دهید که واکنش های شتابزده شما آنها را تشدید کند. به او بگویید که حق دارد دچار احساسات منفی شود و حاضرید برای کنترل شرایط هر قدمی بردارید.
کمک بگیرید
هیچ وقت دنبال حل مساله به تنهایی نباشید. اگر همسرتان توان کمک کردن به شما را دارد، دست تان را به سمتش دراز کنید اما اگر احساس می کنید کمکی از او ساخته نیست، روی حمایت روانی اش حساب کنید و به عنوان همراهی خوب در کنارتان از او کمک بگیرید.
اشتباهات را نبش قبر نکنید
مدت ها پیش اشتباهی کرده اید و پرونده اش در زندگی تان بسته شده؟ اشتباهی که همسرتان را از آن بی خبر گذاشته اید و امروز دیگر در زندگی شما یا او تاثیری ندارد؟ اگر از محل کارتان اخراج شده بودید اما به همسرتان گفته بودید که استعفا داده اید، اگر دچار مشکلات مالی شده بودید اما مشکلات را برطرف کرده اید و. . . دلیلی ندارد که امروز این موضوعات را با همسرتان در میان بگذارید. درصورتی که پرونده اتفاقاتی که روی شان به اشتباه سرپوش گذاشته بودید بسته شده، با نبش قبر کردن شان مشکلات تان را چند برابر نکنید و همسرتان را به خاطر اتفاقاتی که امروز دیگر در زندگی تان دخالت ندارند، نسبت به خود بی اعتماد نکنید.
برگرفته از : مجله سیب سبز