جوان و دغدغه های پیش روی یک جوان ایرانی
امروز نهم خردادماه است و مصادف با ولادت حضرت علی اکبر (ع) که روز جوان نام گذاری شده تا حداقل یک روز هم که شده دور از هرگونه شعارزدگی، کمی بیشتر به دغدغه های این بخش مهم و موثر از جامعه توجه شود و به یادمان بیاید که جوانان در جریان تحولات مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و... کشور همیشه نقش موثر و قابل توجهی دارند.
اما در واقعیت متناسب با آن به نقش آنان در تصمیم گیری ها و تحقق مطالباتشان کمتر توجه شده یا میزان توجهات با توجه به مسائل، مشکلات و مطالبات خاص حوزه جوانی کافی نبوده است. خصوصا در حوزه های اشتغال، ازدواج و تامین زندگی مناسب و ایده آل، رفاه و تامین اجتماعی، مسکن، مشارکت اجتماعی و... می توان دغدغه های جوانان را مشاهده کرد.
نگرانیهایی که تنها و تنها یک علت دارد و آن چیزی نیست جز عدم برنامه ریزی مناسب توسط مسئولین مربوطه در حوزه جوانان در دولت های مختلف. بطوریکه در کشوری با این همه نعم خداوندی و جوانان تحصیلکرده؛ امروزه یکی از بزرگترین دغدغه های کشور بحث بیکاری و ازدواج جوانان این مرز و بوم شده است.
امروزه کمتر خانواده ای را می توان یافت که نگرانیهایی در خصوص بیکاری فرزندانشان که حالا بیشترشان جوانانی تحصیل کرده نیز هستند، نداشته باشد. این در حالی است که هر روزه دولتمردان از وجود ظرفیت های زیادی برای تامین و ایجاد اشتغال و رفع موانع بیکاری در کشور در آینده ای نزدیک، سخن می گویند. درست است که بیکاری مشکل بزرگ اکثر کشورهاست اما این مشکل در ایران به حالت وخیم درآمده. بطوریکه یکی اهداف تمامی دولت ها در ایران حل این معضل بزرگ بوده که در کنار تورم دو علت اصلی فقر، فساد و بی عدالتی را تشکیل داده و بر مشکلات پیش روی جوان ایرانی و دغدغه های خانواده اش پیش از پیش افزوده است.
اگر روزی در کشور با کمبود متخصص روبرو بودیم و علت بیکاری جوانان را دولتمردان، عدم دارا بودن تخصص و مهارت کافی می دانستند، اما امروزه چطور می توان بیکاری جوانان تحصیلکرده که بیشتر آنان نیز مهارت های لازم را نیز کسب نموده اند، توجیه کرد؟ با این وضعیت و نبود امنیت کاری می توان به جوانان امروزی، نیاز به ازدواج را گوشزد کرد؟ آیا یکی از علل افزایش سن ازدواج و حتی برخی از طلاق ها، بیکاری نیست؟ آیا عدم دارا بودن کار مناسب و حقوق مکفی، باعث افسردگی و افزایش بیماری های گوناگون برای جوانان عزیز این مرز و بوم نمی شود؟ آیا اگر دولت های مختلف به جای توجه به واردات کالاهای رنگارنگ از کشورهای مختلف و در نتیجه کاهش تقاضا برای کالاهای داخلی، کمی بیشتر به فکر افزایش جذب سرمایه گذاری و ایجاد امنیت اقتصادی و لذا افزایش تولید کالای ایرانی بودند، وضعیت بهتر نمی شد؟ چراکه جوانی، دوره طوفان عمر است. زیرا اگرچه جوان از مرحله نوجوانی که دوره آشوب شدید است، بیرون آمده و به دنیای آرامش نسبی وارد شده، اما همچنان مثل آتش، برافروخته و شعله ور است.
جوانی دنیای تحول است، دنیای بحران و دنیای تغییر و تحولات جسمی و غریزی که سبب بروز حالات روحی و دگرگونی عواطف می شود. اما جوان ایرانی نگران آینده است. عقده های او بر هم انباشته شده و اکثر روزنه ها و راهها به روی او بسته شده، نه بازار کار و نه تشکیل خانواده. وقتی به آن بحران های روحی و غریزی بحبوحه جوانی را هم بیفزائیم، حاصل آن افسردگی یا سرخوردگی یا طغیان و پرخاشگری خواهد شد. جوان بدون توجه به ابعاد پیچیده مشکل و این که از عهده فرد، خانواده و یک سازمان نیز خارج بوده و نیازمند یک عزم ملی و زمان طولانی است که شاید این زمان یکی دو نسل را هم سپری کند، تنش های خود را به خانواده منتقل می کند و عصبیت های خانوادگی یکی دیگر از نتایج و پیامدهای مشکل فوق خواهد بود، بدون اینکه هیچ گرهی گشوده شود. بلکه فقط بر گره ها و معضلات افزوده می شود.
بطوریکه امروزه خانواده ایرانی به علت نوع مدارس و دانشگاه های جورواجور و صدالبته متفاوت موجود و لذا حل مشکلات مربوط به آموزش فرزندانشان، باید به فکر کار برای دلبندانشان نیز باشند. چراکه با وضعیت اقتصادی کنونی که اقتصاد ایران دچار رکود تورمی است و باتوجه به بخشنامه های و دستورالعمل های موجود نه کار خصوصی آنچنان رونقی داشته و نه دولت جذب نیروی آنچنانی دارد.
واقعیت این است که به علت افزایش روزافزون دنیای ارتباطات، دیگر جوان امروزی با جوان دیروز فرق دارد؛ هم از نظر دیدگاه و هم نیازها. جوان امروزی چه درست و چه غلط خواسته هایشان نسبت به گذشته زیاد شده، شرایط زندگی باعث شده که سطح توقعاتشان بالا رود، چرا که آنها خواهان سر و وضع مناسب و درآمد مکفی هستند، درآمدهای جزئی نمی تواند آنها را راضی کند.
در حال حاضر در جامعه تنوع زیادی در کالا و اجناس به وجود آمده است، جوانان در محاصره این تنوعات قرار گرفته اند و می بینند که فقط عده محدودی می توانند از این امکانات استفاده کنند، استفاده از وسایل و امکانات برای جوان امروزی ارزشمند است، با وجود این وسایل و در اختیار داشتن آنها، جوانان احساس ارزشمندی می کنند و بدون داشتن آنها خود را بی ارزش می دانند. در این میان، برنامه ریزی برای ازدواج بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و اقتصادی هیچ سودی نمی تواند داشته باشد. بطوریکه افزایش باورنکردنی آمار طلاق در شهرها و حتی روستاهای کشور خود گویای عمق فاجعه است.
در پایان باید گفت در صورت توجه و استفاده بهینه و موثر از پتانسیل ها و توانمندی های جوانان، روند رسیدن به توسعه، تسریع و بهبود می یابد؛ اما بی توجهی و نبود برنامه مناسب برای تحقق مطالبات جوان و حرکت به سوی زندگی مناسب تر، سبب افزایش مشکلات و چالش های متعدد در جامعه می گردد. به امید روزی که هر جوان ایرانی به آرزوهایی معقولی و دست یافتنی که مدنظر خود دارد، برسد ...
نویسنده : عباس محتشمی